*moonlight girl*
پسندها
1,450

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    مرسي برا درخواستت
    اميدوارم دوست خوبي باشم و لياقتش رو داشته باشم:gol:
    شب آمد و چیره شد سیاهی

    آرام گرفت مرغ و ماهی

    تنها منم اشک بار و بیدار

    ای شب تو ز جان من چه خواهی
    وای عزیزم چقدر کارای نقاشیت توی آلبومت قشنگه موفق باشی خیلی هنرمندی هااااااااا بووووس
    قطره ای آبم زچشم اشکبار افتاده ام

    پاره ای آهم براهی بی قرار افتاده ام

    آتشم، در خرمن آمال خويش افکنده ام

    ناله ام، در دامن شبهای تار افتاده ام

    بوسه ای نشکفته ام ،در موی او پيچيده ام

    حسرتی بی حاصلم در پای يار افتاده ام

    اشک چشمم،آيت نوميديم ای جان ولی

    در رهت از ديده ای اميدوار افتاده ام

    گر جوانی می کنم در عشق او عيبم مکن

    برگ خشکم در گريبان بهار افتاده ام
    وقتی که گریم میگیره دلم میگه مبارکه قدر اشکاتو بدون هنوز چشات بی کلکه
    وقتی که گریم میگیره یه آسمون بارونیم اما به کی بگم خدا من تو دلم زندونیم
    سرمو بالا میگیرم کسی جوابم نمیده خیلی شباست یه رهگذر به گریه هام نخندیده
    چه روز و روز گاریه منو یه دنیا بیکسی شدم یه مشت خاطره یه کوره ی دلواپسی
    می خوام تلافی نکنم حرمت دلو میشکنم دارن به جرم سادگیم چوب حراجم می زنن
    تو این ولایت غریب دل مردهها عزیزترن قحطی عشق عاشقاست دلای سنگی می خرن
    چشاتو وا نکن اينجا ، هيچ چي ديدن نداره
    صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره
    توي آسموني که کرکسا پرواز مي‌کنن
    ديگه هيچ شاپرکي ، حس ِ پريدن نداره
    دستاي نجيب ِ باغچه ، خيلي وقته خاليه
    از تو گلدون ، گلاي کاغذي چيدن نداره
    بذار باد بياد ، تموم ِ دنيا زير و رو بشه
    قلباي آهني که ، ديگه تپيدن نداره
    خيلي وقته ، قصه ی اسب ِ سفيد ، کهنه شده
    وقتي که آخر ِ جاده‌ها رسيدن نداره
    نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزيزم
    چشاتو وا نکن ، اينجا هيچ چي ديدن نداره
    کاش می شد بر بندم کوله بارم را
    بگذ رم از این زمین خاکی
    تا ناکجای آسمان ها بروم
    نه... چشم بندم
    تا انتهای زندگی را بدوم
    ... تلخی این لحظه ها دیدنم را تاب نیست
    بزرگ رنجیست زندگی
    ماندنم را نای نیست
    راه من بیراهه بود
    اینک اینجاست
    ژرفای تاریک زندگی
    که مرگ، شیرین تر از زندگی
    زندگی، تلخ تر از مرگ
    وفقط تکرر
    درد، درد، درد
    می خواهند بربایند همه احساسم را
    پرده هایم، رنگ هایم را
    ودر آن اندیشه
    تا ربایند عمق نگاهم را
    چه عبث فکر پلیدی...
    من جا گذاشتم
    روزی در چشمانت
    نگاهم را
    واز آن پس دیدم
    اشکهایت در گریزند همه وقت
    نکند اشک
    آب کند
    بشوید
    ببرد
    نگاهم را
    آه که این بیهوده است
    همچو کوه است غرور تو ومن
    استوار و در دل بیقرار شکستن
    من از آنم ترس است
    بعد وصل آن خطوط موازی
    بر زبان ها افتد
    قصه ی ما عاشقان مغرور
    وآن هنگام که شاگردی
    دراندیشه ی وصال ماست
    معلم فریاد برآرد
    عاشقان مغرور
    هرگز به هم نمی رسند
    این درس امروز ماست...
    امشب بر شانه های دلم

    کوله باری سنگینی می کند
    کوله باری پُرِاز دلتنگی
    دلتنگی های کهنه و تازه
    ... یکی از سال های ویران، سخنی می گوید
    دیگری از ماه های خسته و رفته
    آن یکی از شب یلدایی که گذشت
    و یکی، از لحظه هایی که در بیهودگی ها
    غرق شد...
    دلم می شکند زیر بار این همه دلتنگی
    روحم ولی در پی دلتنگی ِ دیگر
    می گریزد از همه دلتنگی ها
    با پرهای شکسته باز سوی آسمان ها می رود
    می رود سوی ( ناشناختنی )
    شاید اینبار درآن اوج
    به معبودش رسد...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/370680-کمیک-ترول-های-بامزه-دی?p=5127743#post5127743
    مرسی گلکم بابت شعر و تاپیک فوق العاده بود بوووسسسسسسسسس
    شرمندمون كردى آبجى!بايد ببخشى من اين روزا امتحان دارم كمتر ميام تو سايتبابت اون شعر هم خيلى ممنون
    ننه بزرگم میگه دختر پسری که همدیگه رو دوست داشته باشن بهم محرمن؛ صیغه و اینا هم دیگه نمیخاد ...
    اصن مرجع تقلیده منه به قرعان
    ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا