وقتيکه گل در نمياد ، سواری اينور نمياد
کوه و بيابون چی چيه ؟
وقتی که بارون نمياد ، ابر زمستون نمیاد
این همه ناودون چی چیه؟
حالا تو دست بی صدا
دشنه ما شعر و غزل
قصه مرگ عاطفه
خوابای خوب بغل بغل
انگار با هم غریبه ایم ، خوبی ما دشمنیه
کاش من و تو میفهمیدیم
اومدنی رفتنیه
تقصیر این قصه ها بود
تقصیر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با بود
کسی حرف منو انگارنمیفهمه
مرده زنده خواب و بیدار نمیفهمه
کسی تنهایی رو از من نمیدزده
درد ما رو در و دیوار نمیفهمه
واسه تنهایی خودم دلم میسوزه
قلب امروزی من خالی تر از دیروزه
سقوط من در خودمه
سقوط ما مثل منه
مرگ روزای بچگی
از روز به شب رسیدنه
دشمنیا مصیبت
سقوط ما مصیبت
مرگ صدا مصیبت
مصیبت حقیقته
حقیقته حقیقته
تقصیر این قصه ها بود
تقصر این دشمنا بود
اونا اگه شب نبودن
سپیده امروز با ما بود