mmmkhosravi
پسندها
1

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اگه یه روز بغض گلوت را فشرد :
    خبرم کن .......
    بهت قول نمیدم که .......
    میخندونمت
    ولی می تونم با هات گریه کنم.
    اگه یه روز خواستی در بری .....
    حتما خبرم کن .......
    قول نمیدم که ازت به خوام وایسی.
    اما می تونم با هات بیام.
    اما .....
    اگه یه روز سراغم را گرفتی و خبری نشد .....
    سریع به دیدنم بیا .....
    احتمالا بهت احتیاج دارم


    خدا را در آغوش کشیدم ...

    خدا زیاد هم بزرگ نیست

    خدا در آغوش من جا می شود ...

    شاید هم آغوش من خیلی بزرگ است !

    خدا پیشانی مرا می بوسد و من از لذت این بوسه مست می شوم ...

    خدا یک بار به من گفت:

    تو گناهکار مهربانی هستی !

    و من خوب می دانم که گناهان من چقدر غیر قابل بخششند ...

    و به یاد می آورم که او خداست و می بخشد ...!


    دوست دارم کسی پیدا شود برایم حرف های خوب بزند ...

    قصه های خوب بگوید ...

    دوست دارم دست هایش بوی خدا بدهد ...

    خنده اش مرا یاد زندگی بیندازد !

    زندگی اش مرا یاد چیزهای خوب بیندازد ...

    یاد بچگی ام بیفتم ...

    دوست دارم بچگی ام را بغل کنم ...

    .

    .

    .

    دوست دارم کسی پیدا شود برایم قصه های خوب بگوید ...!
    به صحرا بنگرم صحرا ته وینم / به دریا بنگرم دریا ته وینم
    بهر جا بنگرم کوه و در و دشت / نشان روی زیبای ته وینم
    وقتی نگاهی تو را مسخ می کند
    و تمامت را می گیرد
    جز فکر کاشتن بوسه ای بر لب
    و به دست آوردن دلی که دلت را تسخیر کرده
    چیزی در خودت نمی بینی ،
    حسرت نوازش چهره ای که بر تو لبخند می زند
    تو را به مرز دیوانگی می کشاند ...
    وقتی سر انگشتانت حرف می زنند
    و لب ها غرق در بوسه های مکرراند ...
    یک آن شک می کنی
    که شاید این عشق باشد ...
    شاید
    کاش هرگز در محبت شک نبود
    تک سوار مهرباني تک نبود
    کاش بر لوحي که بر جان دل است
    واژه ي تلخ خيانت حک نبود
    از برگ گل نازکتري ................. از هر چه گويم بهتري
    خوبان فراوان ديده ام .................... اما تو چيز ديگري
    اي نگاهت رونق فرداي من ................ در تو معنا مي شود دنياي من
    اي کلامت برترين اثبات عشق .............. با تو ماندن بهترين روياي من
    عاشق آن نيست که عشق تکه کلامش باشد
    عاشق آن است که وفاداري مرامش باشد


    آه كه جاي تو خاليست عشق من
    همه جا را سكوت در بر گرفته
    صداي ريزش باران به گوش ميرسد
    صدي ناله باد شنيده ميشود
    ساعت نيمه شب ميگويد كه تنها هستم
    آه...تو را ميخواهم يار شيرينم
    ديگر از تنهايي به جان آمده ام
    دستها را به تمناي تو ميگشايم
    اما خالي و بي ثمر باز بر زانو ميزنم
    كلمات شيريني را كه به من آموختي زمزمه ميكنم
    كلماتي كه تنها ما ميدانستيم...
    بيا كه جاي تو خاليست... عشق من
    دوست داشتن را دوست دارم اگر تو دوست دارم باشی



    فکر کردن را دوست دارم اگر تو افکارم باشی



    خواب را دوست دارم اگر تو رویایم باشی


    من دختری بودم

    تنها در دنیای خودم

    آروزیم خانه ای بود در بین درختان ...

    من یک رویا داشتم

    که از بلندترین نقطه پرواز کنم !

    ...

    میان برگها قدم زدم

    و از خدا پرسیدم

    من کجا هستم ؟!

    ...

    ستاره ها به من لبخند زدند

    و خدا با خیالی آرام به من گفت

    در من ...

    ...

    حالا که زمان گذشته است

    و خاکستری شده ام

    آماده ام تا

    از بالاترین نقطه پرواز کنم

    ...

    وحالا میفهمم خدا به من چه گفت ...!
    چند روزيست که قلبم ترکي خورده عميق

    و براي اين درد جز تلاقي نگاه من و تو مرهم نيست

    گرچه هربار که ميبينمت از دور کمي

    دلم از لحظه ي قبل بيشتر ميشکند

    ولي انگار براي من دل بشکسته

    عبرتي نيست کزان درس فراگيرم چند

    دوست دارم بنشينم يک روز

    سبدي از گل خورشيد ببافم با عشق

    بعد آن دست پر از مهر تو را

    با همه شوق بگيرم در دست و سبد را به تو تقديم کنم

    دوست دارم بنشينم پيشت

    غرق در آبي قبلت گردم

    آنقدر با همه ي شوق صدايت بزنم

    که تو بيدار شوي تا بفهمي که چه کردي با من؟؟؟!!!

    اي همه روز و شبم

    چند وقت است که از دست تو همواره شب است!!!!!

    همه جا تيره و تار همه جا سرد و سکوت

    دوستت دارم

    گرچه تو قلب مرا ميشکني

    دوستت دارم

    چون که تو مايه ي افکار مني

    دوستت دارم

    چون که تو ريشه ي گفتار من و شعر مني

    پس تو هم سرد مشو باز هم گرم بمان

    باز هم مثل خوشيها که گذشت

    در کنار من و اين قلب ترک خورده بمان....


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!
    salam asali,khobam mamnoon
    salamati khabare khasi nist,on ye hafteii ke be khatere fote pedar bozorgam soraghe darsam naraftam,koli aghab oftadam,in chand shab mashghole darsamam
    mamnoon ke yadam kardi;)
    to chetori?chi kara mikoni?


    خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...

    خوشبختي را

    به رنگ ديروزها

    ترسيم کرده اند ...

    روزها چه زود گذشت ...

    و ما چه ساده گم شديم ...!
    گر لایق ما نیست که ما یاد تو باشیم ، بگذار که در سایه ی دیوار تو باشیم


    دیروز می مردند و فراموش می شدند آرام آرام ، امروز چه زود از یاد رفته ایم بی آنکه بمیریم !
    age nakhandi,man bazam nafahmidam
    akhe man to page haye dg az pc khodam ke tosh pore akse ye akso uploud mikardamo mizashtam,vali inja nemitonam inkaro bokonam :((
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا