maryam_22
پسندها
5,020

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قربون بابايي خوشگلممممم...
    اوخيشششششششش چقده دلم ميخواستتتتتت....خصوصا الان...بابايي تا افطار آب نميشه؟:cry:
    اوهوم...

    شب بخیر مرمری...خوب بخوابی...
    ماه رمضونت هم موبارک...
    التماس دعا...[img]
    اوهوم...حداقل اندازه یه نون و مرخ...

    پس مجبوریم به بستنی قناعت کنیم...[img]
    :d
    بترکی که نمتونی شادی مردمو ببینی :دییییییی
    وای چشمممممممممممممممممممم :دییییییییییییی خاله سوسکه دیگه بخودش میگه قربون دست و پای بلوریم :دییییییییی
    ما برویم مریم...شبت خوشش
    :d
    البته بلانسبت تو :دییییییییییییییییییییی
    بازم بلانسبت تو :دییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
    بیا:d
    زیر آبی میری یه جورایی دیگه :دییییییی
    نه اتفاقا بیشتر بچه های تهران بودن..مازندران بودم.. :دییی
    آره..ولی دخترای بامعرفتم کم نیستن..
    دوس دارم:d
    آره همه جا اینجوریه..البت خداییش استاد کاربرد ما بد درس نمیداد...ولی این نرم افزارهای مهندسی اینقد پیچیده اس که طرف فقط وقت میکنه همون چیزای کلیشه و معمولی رو یادت بده..اگه بخوای بری تو عمق مطلب و حرفه ای بشی خودت باید کار کنی..استثنام نداره
    آره همین ایمان..یک بچه گل و بانمکیه :دی آره باو مرمت خوندم شمال..یک حالــــــــــــــــــــــــــــــی داد..یعنی کیفامو اونجا کردم در کارشناسی از دماغم اومد بیرون :دییی اونجا یونیش جو هنری داشت بچه هاش خیلی نزدیک و صمیمی بودن واسه همین خیلی دوستیهای خوبی شکل گرفت ولی کارشناسی یه جو بخصوص و بدی داشت که زیاد صمیمی نبود..البت بین پسرا و دخترا وگرنه بین خود پسرامون خوب بود و دوستای خیلی خوبی مثه شمال دارم...
    قبول دارم اینو..پسرا کلا دوستیهای پایدارتر وکم تنش تری دارن...چون خیلی کم دلخور میشن از هم
    :d
    آخه میدونی یه چیزیم که هس آدم بیشتر چیزی که یاد میگیره بیرون دانشگاه یاد میگیره تا داخل...همین خود من این نرم افزارهای شبیه سازی رو خودم یاد گرفتم با استفاده از نت..کلا تو این جور موارد نباید دل به یونی ببندی..اونا بقول معروف بزن دررو یاد میدن
    من باز نه...از دوستای یونیم یکیشون هست..فیس هم که باقی بچه ها هستن..من هنوزم با دوستای کاردانیم که شمال بودم بیشتر در ارتباطم..چه دخترش چه پسرش...کارشناسی اخلاقم کلا برگشت :دی
    :d
    شه جالب...برنامه نویسی هم انجام میدین؟!!!...من که پایه ام اساســـــــــــــــــــــــــــــــــــی :دییییییییییی
    آخه میدونی این کسایی که از سر شکم سیری میان حق یکی مثه تو که واقعا دغدغه داری رو زیر پا میزارن..استادم به اکثریت نگاه میکنه
    آهااااااااا..پس بگو....ولی در کل جالبه کسایی که از نزدیک باهاشون آشنا هستی رو در نت هم در ارتباط باشی...اونجاس که میفهی چقد فرق داره نوع ارتباط ها
    سلام

    شما یه وقت نرین استراحت کنینا آدمین و دیگر مدیرا ناراحت میشن!!!1
    بابا برو استراحت کن


    حداقل برو یک لیوان آب بخور

    خوب هستین ؟
    زدین تو کار بی خوابی نه ؟
    منم الومنیم باخته هنوز تو شوک هستم
    :D:D
    چه موضوعات جالبیه...اینجور کارای تحقیقی رو خیلی دوس دارم...دبیرستان که بودم واسه خودم میکرب کشت میدادم و آزمایشای علمی انجام میدادم
    اره باو...واقعا دارن جیب مردمو میزنن...البت بلانسبتت تعداد کثیری از دانشجوهاش هم واقعا معلوم نیس واسه چی میرن اصن..نه علاقه ای دارن نه چیزی..فقط از رو دل خوشو کلاس دانشجویی
    آخه یه بار گفتی دیدمش گفتم شاید باهم اونجا بودین.
    هوووووووووووووووووووووووووو:hate:
    خب بهرحال یه موضوعی داره دیگه از آسمون که نمیاد..مثلا چی میتونه باشه؟؟ این دانشگاه آزادم فقط میخواد بچاپه مردمو...مسخره کردن خودشونو
    نمیتونم خودش میتراوشه :دیییییییییی این رزا هم با تو هم دانشگاهی بوده؟؟ دیگه کیا بودن از بچه های باشگاه؟؟
    به جفتمون :دی

    خواهره ناراحته :دی
    نیدونم خو، هیچی موکونیم اصن
    برم مریمی، خیلی گرمه
    شبت بخیر و شادی
    یعنی من نمیدونم تو چش نداری؟؟ سیاهم شدم ها؟؟!!:razz:
    یعنی چی؟؟ این پروژه چی هست؟؟
    دارم غنا میبخشم دختر جان:razz:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا