والا ما هم میگفتیم میو البته دور از جونمون !!!:redface:
یه سوتی از خالم بگم. خالم معلم دبیرستانه، پارسال مجبور شد بره مدیر ابتدایی بشه . روز اول مدرسه معلم کلاس اولا نمیاد خالم میره سر کلاسشون، بعدم به بچه ها میگه اینا که میگم رو بنویسید تو دفترتون بدین به مامانتون . بیچاره بچه هام میگن خانم ما...
دانشجو که بودیم یه گروه تشکیل دادیم که تمرینای درسای مختلف رو با مشارکت هم حل کنیم که خدایی نکرده بهمون فشار درسا وارد نشه:smile:. نوبت تمرینای دیتا بیس با یکی از پسرای بدخط بود!!! من که جوابا رو ازش گرفتم با عجله نوشتمو بعدم تحویل استاد دادم . استاده هم اون روز اومدو تمرینا رو حل کرد و حالا...
جوجه جوجه طلایی تخم خود را شکستی ؟
چگونه بیرون جستی ؟؟
گفتا جایم تنگ بود، دیوارش از سنگ بود
نه پنجره ، نه در داشت ،نه کس ز من خبر داشت
تخم خود را شکستم ،یک هویی بیرون جستم .
(اگه درست یادم باشه :دی)
کسی...
یکی از دوستان خوابگاهیم اولین روز ترم اولش هرچی میگرده دنبال ساختمون دانشکده ای که توش کلاس داشته پیداش نمیکنه ، بیچاره از یکی از پسرا میپرسه اونم نامردی نمیکنه آدرس خوابگاه پسرا رو میده بهش . وقتی وارده محوطه میشه یه نفر بهش میگه خانم اینجا خوابگاست، اونم که فکر میکنه چون سال اولیه دارن اذیتش...
به نظر من اصلا ربطی به جنسیت نداره!!! خودٍ من کلی از سوسک میترسم . چند شب پیش یه سوسک اومده بود تو اتاقم رفتم آبجی کوچیکه ( 7 سال کوچیکتره !!! ) رو از خواب بیدار کردم که سوسکه رو بکشه . تازه بعد از کشتن خوابم نمیبرد ، توهم میزدم سوسک رو پامه:confused::confused:!! آخرش رفتم تو یه اتاقه دیگه...
بحث گوسفند رو پیش کشیدین یه سوتی از دختر داییم میگم . داییم نذری داشت میخواستن گوسفند قربونی کنن. بعد از اینکه سر گوسفنده بیچاره از تنش جدا شد و کلی خون رفت این دختر دایی ما تازه گفت :" آخخخییی الان به نظرتون بیچاره خودش فهمیده سرشو بریدن ؟؟؟؟؟ " . ما رو بگی منفجر شدیم ...:w25::w25::w25::w25:
با مامانم که خیلی خیلی خوبم ، به قول خودش مثه بچه های پشت سر هم که همش دارن کل کل میکنن و سر به سر هم میزارن میمونیم نه مادر و دختر :دی
با پدرم هم خوبم . هر کی از بابام چیزی میخواد که میدونه ممکنه قبول نکنه ، میاد به من میگه که من با بابام صحبت کنم .