mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره




  • آغوش بعضی ها

    علم را زیر سوال میبرد

    آنقدر آرامت می کند

    که هیچ مسکنی جایش را نمیگیرد...!
    یار من

    عشق چیز مبهمی نیست ........

    عشق همان دلتنگیست .....

    همان فریاد سکوت دلی است که اواری میشود بر تمام لحظه هایت .....

    عشق خود توست که مرا از همه دنیا رها میسازد و پرواز را به من می اموزد ..........

    عشق زیستن درتار پود خاطرات تو و قلب توست ....

    عشق زندگی برای توست ...

    نفس کشیدن از برای توست ....

    عشق روایت نسل سکوت خاطره هاست ....

    عشق همان صداقت قلب دقایق لحظه هاست ......

    عشق صدای قدم های کلام توست .....

    عشق همان اشعار سرشته شده از شراب ناب احساس توست .......

    مرابه فراسوی کلبه عشق درونت غزل بخوان .........

    مرا به وصال قلبهای عاشق بخوان ....

    من به عشق تو زنده ام ......

    دوستت دارم ...

    زندگی من

    ای دل .........به اب بگو که دلتنگی .............سکوت نکن .....او تو را در می یابد ......

    ای دل ..........عاشقانه هایت را به اب بسپار ..........اب ........عاشقانه هایت را در میابد .......

    اب .......قاصدک توست ...........اب عاشقانه هایت را به محبوبت میرساند ........

    ای دل ....محبوبت را از انسوی دریا ها بخوان ....
    دلم بی تاب که میشود ...........زمین و زمان را به هم میریزد ........

    هر روز به دنبال نگاهت به کوچه های انتظار میرود .........فاصله را مایوس میکند و تو را میخواهد .......

    اغوشت را .........لمس نگاهت را .......

    تو نیز فاصله ها را بردار و دلم را در اغوش بکش .......


    به این فکر میکنم

    که در کجای این دنیا ایستاده ام ؟؟؟؟؟................به کجا نگاه میکنم ؟؟؟؟......

    وقلبم این پاسخ را به من میدهد.......هرکجا که تو انجا باشی ......





    هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..

    هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..

    هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..

    این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.

    می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..

    می‌دانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،

    کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..
    نگارم!

    می نویسم از چشمان زیبایت ازنگاه پر از عشقت


    با صداقت می نویسم


    و با یکدلی می نویسم که با تو


    تا اخرین لحظه خواهم ماند


    با چشمان خیس می نویسم


    که خیلی مهرت در دلم نشسته و با بغض می نویسم


    می نویسم از ان حرفهای شیرینت


    و ان لحظه ی رویایی که من و تو در ان اشنا شدیم


    و شیفته ی قلب های سرخ هم شدیم


    ان چه که می نویسم حرف دل است و بس


    حرف دل عاشق و بی قرار من


    می نویسم و فریاد می زنم


    دوستت دارم








    کجایی یار من ....


    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....
    اینجا دفتری است از لحظه لحظه خاطرات من ........

    از قهرها و اشتی ها

    از دلدادگیها

    از دوست داشتنها

    از دور شدنها

    از اشکها و از لبخندها

    مینویسم و دفترم را مرور میکنم ......زیرا دربرگیرنده تمامی خاطرات من است ..........

    شاهزاده ی من .........

    می دانی که چقدر دوستت دارم .........

    می دانی که همه ی باورم توئی .....

    میدانی که نفسهایم توئی .......

    هیچگاه دوری از تو را تاب نیاورم ......

    دوستت دارم


    این سکوت ......گویای همه چیز است ......

    با قلبم احساست میکنم.....از بازدم نفسهایت نفس میکشم ....

    احساس میکنم ..حرارت اغوشت را ....

    این منم .......که در اغوش توست .....و تو .......همان قلب من ...

    مرا احساس کن ...به مانند .....شاخه های درختانی که در هم میپیچند ...

    مرا احساس کن ...

    میخواهم عاشقانه هایم را در این سکوت با قلبم در گوشهایت زمزمه کنم ...

    مرا احساس کن ...

    من تاهمیشه در کنارت خواهم بود ...

    من بی قرار تر از همه ی شب ها ......امشب ....تو را میکاوم ....

    تو هر کجا که باشی ......حضور دلم همانجا خواهد بود ....


    من تو را در اغوش میکشم ....همه ی لحظه ها..

    مهربانم .......حضورم را باور کن .......من نو را در خود دارم ...

    مرا احساس کن ....من با تو یکی هستم ..

    مرا احساس کن .....


    عشق من

    در ساحل رویا

    چشمانم را برهم میگذارم ....

    وتو را ...

    از انسوی دریا ها نزد خود می اورم ...

    دستانت را میگیرم ...

    تنت را لمس میکنم ...

    و در اغوشت عاشقانه هایم را زمزمه میکنم ....

    این توئی که در وجود من نهفته ای ......

    من تو را دارم .....

    توئی که عشق منی ...

    زندگی ام را ...

    توئی که زندگی منی ...

    دلم تنگ است

    نغمه ای ازحدیث دلتنگیم را باز گو میکنم ..دغدغه نگاه پر از خواهشم برای بازگشت تو ...

    دلم تنگ است ..

    بر من ببار ...ببار از تفسیر سکوت عشقت که مرا مجنون خود کرده است ..

    اینجا منم و یک عالمه خاطره ....خاطرات دستان تو ....نگاه تو ....چه بی تاب مرا صدا میکند .

    بی تو چه کنم ...چه کنم با این همه خاطره که در قلب من است ..

    .انتظار ...برای بازگشت تو .......مرا زبانزد خاص عاشقان کرده است ...

    این فاصله هیچ گاه نتوانست یادت را از من بگیر ...یاد توئی که عشق همیشگی ام هستی ....

    پر از حسزتم ....پر از حسرت داشتن حرارت اغوش تو ...

    به من برگردون نگاهت را ...که سخت دلتنگم ....سخت دلتنگم ...

    به من بگو چه کنم در حسرت حتی یک لحظه ترنم صدای تو ...

    پر از بارانم ..پر از باران کلام عشق ..

    باران نگاهم در نهان وجودم ...تو را میخواند ....دستان تو را ...

    نگاه انتظار دلم برای داشتن دوباره اغوشت را بازگشتی به شهر عشق باش ....که من سخت دلتنگم ...

    زندگی من ...
    عشق من

    در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....

    در اغوشت به باد میسپارم ....

    نگاهم را به سویت روانه میکنم ......

    تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...

    کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....

    سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...

    عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......

    تو را صدا میکنم ...

    سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...

    تو را صدا میکنم ...

    انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......

    تو را صدا میکنم ....

    پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......

    زندگی من ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا