mandana sh
پسندها
181

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • پرسه

    بارونو دوست دارم هنوز
    چون تو رو یادم میاره
    حس میکنم پیش منی
    وقتی که بارون میباره
    بارونو دوست دارم هنوز
    بدون چتر و سرپناه
    وقتی که حرفای دلم
    جا میگیرند توی یه آه

    شونه به شونه میرفتیم
    من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه
    چشمای من و خیابون
    شونه به شونه میرفتیم
    من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه
    چشمای من و خیابون

    بارونو دوست داشتی یه روز
    تو خلوت پیاده رو
    پرسه پاییزی ما
    مرداد داغ دست تو
    بارونو دوست داشتی یه روز
    عزیز هم پرسه ي من
    بیا دوباره پا به پام
    تو کوچه ها قدم بزن

    شونه به شونه میرفتیم
    من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه
    چشمای من و خیابون
    شونه به شونه میرفتیم
    من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه
    چشمای من و خیابون
    من به بن بست نرسیدم راهمو کج کردم
    با تو مشکلی ندارم با خودم لج کردم
    دنبال راه فرارم از تو نه از اینجا
    میدونی فایده نداره بسه دیگه رویا
    تو چرا خسته نمیشی از من دیوونه
    از منی که شب و روزام مث هم میمونه
    تو چرا چیزی نمیگی این خودش کابوسه
    قصه کم کم جون میگیره دل یهو میپوسه
    من نمیتونم بسازم خونه رویاتو
    حیف پای من بریزی همه دنیاتو
    من خودم اسیر راهم تو اسیرم میشی
    من نمیخوام توی سختی تو کنارم باشی
    من به بن بست نرسیدم راهمو کج کردم
    با تو مشکلی ندارم با خودم لج کردم
    دنبال راه فرارم از تو نه از اینجا
    میدونی فایده نداره بسه دیگه رویا
    تو چرا خسته نمیشی از من دیوونه
    از منی که شب و روزام مث هم میمونه
    تو چرا چیزی نمیگی این خودش کابوسه
    قصه کم کم جون میگیره دل یهو میپوسه
    من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
    الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
    من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
    دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
    من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
    اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم.
    من فقط عاشق اینم ، روزایی که با تو تنهام
    کار و بار زندگیمو بزارم برای فردا
    من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافم
    بشینم یه گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم
    عاشق اون لحظه ام که .... پشت پنجره بشینم ،
    حواست به من نباشه دزدکی تو رو ببینم
    من فقط عااشق اینم عمری از خدا بگیرم
    اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
    من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
    اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
    دو دریچه دو نگاه دو پنجره
    دو رفیق دو همنشین دو حنجره
    دو مسافر دو مسیر زندگی دو عزیز دو همدم همیشگی
    با هم از غروب و سایه رد شدیم قصه ی عاشقی رو بلد شدیم
    فکر می کردیم آخر قصه اینه جز خدا هیشکی ما رو نمی بینه
    دو غریبه دو تا قلب در به در دو تا دلواپس این چشمای تر
    دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین
    عاقبت جدا شدن دستای ما گم شدیم تو غربت غریبه ها
    آخر اون همه لبخند و سرود چشمای پر حسادته زمونه بود
    دو غریبه دو تا قلب در به در دو تا دلواپس این چشمای تر
    دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین
    بارون

    تو بارون رسیدی با چشمای خیست
    با دستای گرمِ ستاره نویست
    تو بارون رسیدی، ترانه رها شُد
    شبِ کهنه کوچید، جهان مالِ ما شُد
    من از تو شکفتم، من از تو رسیدم
    یه دنیای تازه، تو چشم تو دیدم

    تو بارون که رفتی، شبم زیرُ رو شُد
    یه بغضِ شکسته رفیقِ گلو شد!
    تو بارون که رفتی، دلِ باغ چه پژمرد
    تمامِ وجودم تو آیینه خط خورد!

    هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره
    دلم غصه داره، دلم بی قراره
    نه شب عاشقانه س، نه رؤیا قشنگه
    دلم بی تو خونه، دلم بی تو تنگه
    یه فانوسِ مُرده تو برقِ چشامه
    بدونِ تو حسرت همیشه باهامه

    تو بارون که رفتی، شبم زیرُ رو شُد
    یه بغضِ شکسته رفیقِ گلو شد!
    تو بارون که رفتی، دلِ باغ چه پژمرد
    تمامِ وجودم تو آیینه خط خورد
    میان عشق وزیبایی ترا من دوست می دارم

    اگر دریای دل آبی ست تویی فانوس زیبایش
    اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش


    ***

    تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن
    تویعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن


    ***

    تویعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن
    خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن

    ***

    تویعنی چتری از احساس برای قلب بارانی
    تویعنی در زمستان ها به فکر پونه افتادن

    ***

    اگر یک آسمان دل را به قصد عشق بردارم
    میان عشق وزیبایی ترا من دوست میدارم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا