مخلص تو و همشونم در بست
اصن خرتونم خوبه؟
نه دیگه اینقد خیلی زیاده یه چی دیگه
اوووووووووووووم مثلا چی؟
تو بگو
اصن خرتونم خوبه؟
نه دیگه اینقد خیلی زیاده یه چی دیگه
اوووووووووووووم مثلا چی؟
تو بگو
-
ینی خوشا به حالت که آزاد شدی
لامصبو هر چی میدی تموم نمیشه که
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/383330-یه-حرکت-بسیار-پسندیده
خوشا به حالت ای روستایی
چه شادو شنگول چه باحالی
خبر فوری:
از بس جواب این پیامای مونده رو دادم همین الان ترکیدم
چه فیلم باحالی بودا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حال کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لامصب تا میرسید به ازاوناش هی خورشید قاطی میکرد طوفان میفرستاد
من یکی دیگه فردا بدمو یکیم پس فردا کتاب جزوه هامو شوت میکنم بره
بابای من یکی که در اومد
سلامتیه اونایی که دو روز از آدم بزگترنو فک میکنن ننجونه آدمن صلوات بفرس
باشه التماس دعا عزیزم
ای جاااااااااااان ارههههههههه خیلی اخ ججوووووننننننننننن اجی من رفتم برم نماز بخونم بای بوووووووووسسسساخلاق کاری
اره خدا کنه بتونن بیان منا که نمیاد تابلوه اون نمیزاره مبین میاد فک کنم ووووووییییییییی دلم قش رفت از خوشحالی
من الان جواب اسشو دادم گفتم آخ جووون بنویس حتما
ااااا بسلامتی ایشالا قبول میشی
خسته نباشی
آااااااااااره دنیا انقد خوشحالم ک جواب سلامشم ندادم فقط گفتم آخ جون آره هه
امتحانامم امروز تموم شدم دیگه وقته استراحته
اره اس داد ایوووووولللللللللل بالاخره میریم اونجا چه حالی بده نه؟؟
سلام گلم الهام بت اس داد؟
سلااااااااااااااااام گل گلاب؟؟؟
2 تاش رو باز کرد مرسی چه باحالن
مهتابی هیچ کدوم از عکسارو باز نکرد چی بودن؟؟؟
*حسین سلطان عشق،عباس ساقی عشق،زینب شاهد عشق و سجاد راوی عشق. کاروان عشق در راه است و خود "عشق" نیمه شعبان خواهد آمد...اعیاد شعبانیه مبارک
واااای این میمونه چقد بامزس
خوشمله
مرسی کلم
مرسی چه باحال بودن
کاش می شد بر بندم کوله بارم را
بگذ رم از این زمین خاکی
تا ناکجای آسمان ها بروم
نه... چشم بندم
تا انتهای زندگی را بدوم
... تلخی این لحظه ها دیدنم را تاب نیست
بزرگ رنجیست زندگی
ماندنم را نای نیست
راه من بیراهه بود
اینک اینجاست
ژرفای تاریک زندگی
که مرگ، شیرین تر از زندگی
زندگی، تلخ تر از مرگ
وفقط تکرر
درد، درد، درد
می خواهند بربایند همه احساسم را
پرده هایم، رنگ هایم را
ودر آن اندیشه
تا ربایند عمق نگاهم را
چه عبث فکر پلیدی...
من جا گذاشتم
روزی در چشمانت
نگاهم را
واز آن پس دیدم
اشکهایت در گریزند همه وقت
نکند اشک
آب کند
بشوید
ببرد
نگاهم را
آه که این بیهوده است
همچو کوه است غرور تو ومن
استوار و در دل بیقرار شکستن
من از آنم ترس است
بعد وصل آن خطوط موازی
بر زبان ها افتد
قصه ی ما عاشقان مغرور
وآن هنگام که شاگردی
دراندیشه ی وصال ماست
معلم فریاد برآرد
عاشقان مغرور
هرگز به هم نمی رسند
این درس امروز ماست... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...