در هر شرایطی فعالیت فعلی من خوندن داره!! من تو راه سبز امید بودما!! مطمئنی خوندن داشت؟؟!!!
-
سلام عزیزم......
چی گفته بودی؟
آها.بله خوب این که هست.......
نه ندیدم.....
آقا خیلی بیستی!!
دم خودت و امضات گرم!!
مهران امضاهاتو باید طلا گرفت
مرسی عزیزم.......
ولی روز بدی بود........
اااااااه
[IMG][IMG]
آره واقعا آدم احساس می کنه که تو فضا به سر می بره!!!
[IMG][IMG][IMG][IMG]
مهر و صفاتون مال خودتون
نخواستیم
قهررررر
دیوونم نکن!!!!
[IMG] [IMG] [IMG] [IMG]
بو میاد
اما بوی تنفر از پرچم
اگه یه بار دیگه اون پرچم رو به ما نسبت بدین ، پرچمتون رو توی سرتون خورد می کنم
من تو این چند ماه درسهای زیادی از تو گرفتم ای لرد!! امیدوارم با این اندک مطالب بی ارزش ذره ای جبران کنم!
به این پایینی بگو عمراًًًًًًًً
مادر جان ، اون طفعل معصوم تورو نمیشناسه
خودم باید نصحیتش کنم
این باباش هم که فقز به فکر عیاشی و خوش گذرونیه
اون زن بابا هم دردی از این دختر دوا نمیکنه
خودم باید زیر پر و بالش رو بگیرم
مگه اینکه از روی جسد خودم رد شم که تو رو تنها بذارم مهران. من با اون پرچم خاطره ها دارم!!
لرد کبیر گاهی اوقات پیش میاد که باید از عرش به فرش برگردی و حتی با استخر کنار بیای! اما با تلاش می تونی دوباره به همون آبهای آزاد برسی!
خودم به صورت افتخاری یه نسخه پیش نویسش رو بهش دادم!!
من این کارا رو می کنم که قدرت بیشتری برای بالا نگه داشتن پرچم داشته باشم!!
به این پایینی بگو منم با خودشون ببرن استخر!!
مهران جان حالا که اینجوری شد (دور از جون شاهپرک ، زبونم لال، بعد از 120 سال عمر با عزت) من جنازه ی شاهپرک رو هم دست تو نمیدم چه برسه به اینکه بخوام عروس صداش کنم . حیف این دست گل نیست؟؟؟؟؟؟
خودت پاشو تنها برو
منم با عسّلِ عمه دوتایی میریم استخر
شکر لرد، بد نیستیم! گذران عمر می کنیم.
کتاب هم در دست تالیفه!
اما این و بدون که اون پرچم هیچ وقت از دستهای پرتوان من نمی افته!
دلت میاد تو بری آمل و .... بعد مامان پیر و فرتوتت این گوشه ی دنیا در تنهایی و حسرت بمیره؟؟؟؟؟
مهران ما کِی قراره بریم آمل؟؟؟؟
پژی رو هم ببریم؟
سپهر می خواد مهمونمون کنه؟؟؟
وای که چقدر خوش بگذره
سلام بر لرد کبیر. چطوری برادر؟
چه می کنی با حسادتها؟؟ کتاب و برام آوردی؟
اما مهران.........
خوب دلم براش تنگ شده......
خوب بریم سر اصل مطلب....
واقعاً دوست داشتم امروز،یکشنبه روزای خوبی برای پژمان و ملی جون باشه.
مهران.........
الان میگم.
امیدوارم امروز ،یکشنبه،یه روز پر نذری باشه واسه مهران.
امیدوارم با همه ی چیزای خوبی که دوسشون داره مواجه بشه......
بره یه جا تو راه بهش یه غذای خوشمزه ی نذری بدن،چه میدونم قیمه یا شایدم عدس پلو.....نمیدونم.بره جاوتر بهش شله زرد بدن،بعدشم حتی یه لیوان شیر کاکایوی داغ یا شایدم چای......
تازه امیدوارم اگه دوس داره مامان بچه هارو ببینه......یا اینکه یه چیز استثنایی بتونه دانلود کنه.....
امیدوارم چند تا خبر خوب هم بشنوه....
تا روزای بعد که بهتر از اینهم ایشالا براش میشه......خیلی خوب.......
بابا من یه موجودی هستم که..........
بعضی موقع ها جبرئئیل میگه خدا داره پیش خودش فکر میکنه که چطور من رو افریده
2300 تا فرشته مامور کرده تا من رو انالیز کنن
هنوز 1% من رو تو این 22 سال نتونستند انالیز کنند
آهان، مهران، یادم اومد!
ولی جدی گفتم، این سری اگه لایق دونستی، قبل اومدن بخبر شاید بهت شماره دادم!
راستی، اسمت رو هم نمی دونم!
نه بابا همین طور گذاشتم برا رد گمکنی
تا اگر ادم فروش ها اومدن ببینن عکس بگن بابا این از خودمونه کاریش نداشته باشین
لرد کبیر
بیا!
انقدر ها هم از مهمون نمی ترسیم!
من برم یه چیزی نوش جان کنم!
جدی این سری خواستی بیای شمال، چه تنها چه با دوستان، بیا!
یه دوست اضافه هم همرات باشه که نور علی نور میشه! ((شوخی))
درود بر مدیر مهران لرد باشگاه
از اینجا رد میشدیم ماشینمون پنجر شد گفتیم یه سلامی بکنیم تا پنچری میگیرن ماشینو
مگه خوردیش؟!
تو چند بار آمل اومدی و رفتی؟!
بیا ببرمت عزیزم!!!!
آهان حالا شد........
دقیقاً! -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...