li.j@
پسندها
2,200

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بابا دوسته خودتو میگم.مگه نگفتی اومده دم خونه؟؟؟منم گفتم حتمن دبیر ادبیاته رو تو تاثیر گذاشته.
    ب جونه خودم دوستت ک اومده دبیر ادبیات بوده.عجب تاثیر شگرفی.پروردگارا
    باشه ممنون خیلی زحمت دادم ببخشید تو را خدا شب شما هم خوش اگه برم مهندس میرم دیگه همین شب خوش;)
    من با گوشی میام.همین ک مفهومو بفهمی جای شکر داره.
    خوب پس من داخل کاخ نمیشم پس میرم دیگه کاری ندارید جناب مهندس بای:biggrin:
    نه بابا.ذتی بر آتش ک ندارم.خوشمم نمیاد.شما دستتون تا آرنج در آتشه.
    نه دیگه.ما وقتی سایه خود را میگسترانیم مهال است برش داریم حتا در فصل زمستان.
    خوب چتر بیار خیس نشی:biggrin: خوب دیگه خشکه چون همه آدما دلشکسته اند....من عاشق بارونم
    من رفتم
    بای
    معرفی میکنم مرگس هستم فرهنگ لغت و بر طرف کردن اشکالات املایی شما دوست عزیز.هه
    یه روزایی ، یه شبایی
    به یه آدمای خاصی خیلی احتیاج داری
    گوشیتو برمیداری شمارشو بگیری
    اما میدونی بی فایدس
    اینقدر دلگیرو دلتنگی که یهو به خودت میای
    ...
    و میبینی خیره شدی به یه صفحه ی خالیِ بی جواب
    اشکات سرازیر شُدن و بعد با خودِت فقط یه جمله میگی
    اونهمه دوست داشتن آخرش چِرا اینطوری شد.....!
    دلخــــور که می شـوم، بغـض می کنم. می آیم پشـت صفحـه ی مانیتــورم،کامنـت می نویسـم و صورتک می گــذارم، صورتکی که
    می خنـدد و پشتـش قایم می شــوم
    اشکهایم می آیند و من مدام با صورتک مجازی ام می خندم :)
    ساعت ۳ شب بود که
    صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد ؛
    پشت خط مادرش بود !
    پسر با عصبانیت گفت :
    چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی ؟!
    ...
    مادر گفت :
    بیست و پنج سال قبل در همین موقع شب ،
    تو مرا از خواب بیدار کردی !
    فقط خواستم بگویم ،
    تولدت مبارک . . . !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا