اونايي كه اي صفحه رو ميخونين برا ما آذريا دعا كنين
ماديگه شب و روز نداريم
از بس تو كوچه ها ميخوابيم مريض شديم.....خواب كه نه آواره ايم....ظهر تو اتاقم خوابيدم كه ديگه تموم شده تو خواب چنان لرزيدم كه هنوزم لرزو تو وجودم حس ميكنم....افطار رو تو پارك بوديم اما همون لحظه باز لرزيديم...اگه گسل فعال...