kingworld
پسندها
2,109

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا داداشم فداش بشم صفحشو باز کرد:) زود بگو کی باهات حرف زد که دوباره صفحه رو باز کردی؟:) بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
    سلام عزیییییییییییز رها!خوبی امیر جون؟
    شبم عاااااالی بود مگه میشه با یاد تو بد خوابید عزیزم؟
    خوبی؟چه خبرا؟
    همینکه با منی یعنی هنوزم .. یه رویایی برای زندگی هست

    همینکه با منی یعنی یکی هست .. که من دلتنگیاشو دوست دارم

    کسی که با سکوتش خواب میشم .. کسی که من صداشو دوست دارم
    چقدر خوبه بدونی یک نفر هست .. که تو فکر تو و فردات باشه

    اگه دنیا رو از دستت بگیرن .. یکی هست که خودش دنیات باشه



    اگه من در کنار تو اسیرم .. تو باید پیش من آزاد باشی

    چشامو رو دلم بستم عزیزم .. که هر جوری دلت میخواد باشی

    نباشی فرصت آرامش من .. دوباره رو به یک بن بست میره

    نباشی زنده میمونم من اما .. تمام زندگیم از دست میره...
    پناهم ده در آغوشت دلم تنگ است نوازش کن مرا با دست های خیس از عشقت سرم را سخت در بر گیر که می خواهم ببارم من به دشت شانه هایت مرا بنگر چنان کز عشق آتش گیرد این غمهای پنهانم مرا بنشان چنان که از ماه رویت چراغانی شود شبهای بیابانم بیا بیا بنگر بیا بنشان بیا آتش بزن درد های بی پناهی را بیا بر هم بزن رسم جدایی را بیا کز دوریت جانم بیابان است بیا بنگر که نام تو در این شبهای تنهایی مرا می سوزاند پناهم ده در آغوشت... دلم تنگ است....
    شب ها منم و عشق تو و چشم تر من دیگر کسی ساده نمی نویسد ساده نمی گوید حتی ساده نگاه هم نمی کند و من همچنان چشم هایم به دنبال کسی است که نگاهش ساده باشد حرف هایش، خنده هایش، گریه هایش ساده باشند ساده بپوشد ساده راه برود ساده دستهایم را بگیرد ساده ساکت بماند ساده شلوغ کند ساده باشد فقط همین...
    مرسی فدااااااااات بلا تویی از صب میچرخی اینجا!:) کجاها میپری منم بیام؟:)
    امیدوارم همینجور باشه که میگی عزیزدلم...
    جوجو من میرم ... تا بعد.بوس بوس
    ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺎﻍ ﭘﯿﺮ؛
    ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﺣﺲ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ
    ﺗﻤﻨﺎﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﯼ
    ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ...
    ﻣﺎ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺎﻍ ﭘﯿﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ
    ﻣﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﯾﻢ
    ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ
    کوچه باغ پیر...
    دنیا کوچکتر از آن است

    که گم شده ای را در آن یافته باشی

    هیچ کس اینجا گم نمی شود

    آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

    چمدانشان را می بندند

    و ناپدید می شوند

    یکی درمه

    یکی در غبار

    یکی در باران

    یکی در باد

    و بی رحم ترینشان در برف

    آنچه به جا می ماند

    رد پائی است

    و خاطره ای که هر از گاه پس میزند

    مثل نسیم سحر

    پرده های اتاقت را...
    ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮔﺸﺘﯽ ﻭ
    ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭ.
    ﮔﺬﺍﺭﺕ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ
    ﭼﻮ ﺩﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻧﯿﺎ
    ﺑﻪ ﺗﮑﺎﭘﻮ ﺍﻓﮑﻨﺪَﺵ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ
    ﮐﻪ
    ﺩﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻧﺸﺎﻧﯽِ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ.

    ﺑﻪ ﺗﻘﻼ‌ ﻓﮑﻨﺪﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦِ ﺗﻦِ ﻧﯿﻠﻮﻓﺮﯼِ ﺧﻮﺩ
    ﺷﮑﻮﻩِ ﺑﻬﺸﺘﯽِ ﺧﻮﺩ
    ﺁﻭﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﭼﺮﺧﺶِ ﺑﺎﺩ ﺑﻪ ﮔﻠﺰﺍﺭِ ﮔﯿﺴﻮﺍﻧﺖ ﺭﺍ.

    ﺑﻪ ﺗﻘﻼ‌ﯾﻢ ﻓﮑﻨﺪﻩ ﺍﯼ
    ﺍﯼ ﻋﺸﻖ...
    ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ!
    ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻘﻂ ﻗﺪﻡ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ
    ﮔﺎﻡ ﺑﻪ ﮔﺎﻣﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭﺱ...
    ﻭ ﭼﻪ ﺩﻟﻬﺎ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺭﯾﺰﺩ
    ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ …
    ﻧﮕﺎﻫﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ!
    ﻣﯽ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ

    ﺑﺎﺭﻫﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻡ
    ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ...
    چه رسم جالبیست!
    محبتت را میگذارند پای احتیاجت، صداقتت را میگذارند پای سادگیت
    سکوتت را میگذارند پای نفهمیت، نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت
    و وفاداریت را پای بی کسیت .....!‬
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا