kimia63' آخرین فعالیت
-
فقط اونجایی که بین شلوغی میگی کاش بجای این همه آدم اون اینجا بود... -
صبح آمد و از جانِ بشر ظلمتِ شب رفت گـویی زِ تنِ خسته و بی حوصله تب رفت روشـن شـده از مـشـرقِ دل روزنِ اُمـیـد لبخند بـه لب آمـده و...
-
از آدم‌هایی که درهارو نمیبندن نفرت دارم. درِ اتاق، کابینت، دستشویی، خمیردندون و به ویژه دهنشون 🫤
-
تجربه‌ام را باور کن، عشق باید خودش بیاید، ناگهان و بی صدا آمدنش دست ما نیست، هیچکس آدرس عشق را ندارد...
-
چه باید کنم ای عشق؟ هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده‌است هیچ نمیدانم عشق‌های دیگر چه سان‌اند؟ من با نگاه کردن به تو با عشق ورزیدن...
-
همیشه غایبِ من، همیشه حاضری .. مثل بغض بر سینه‌ام نشسته‌ای .. مثل ابر در آسمانم، مثل وهم در جانم، زمان را شکسته‌ای .. همیشه غایبِ من...
-
خـوشا آڹ سـر ڪہ ســـودای تــــــو دارد... فیـض/ڪاشانی❥▰࿇
-
جان بفشانم زِ شوق در رهِ بادِ صبا گر برساند به ما صبح دمی بوی دوست ...! 🔰#امیرخسرودهلوی...
-
گر بوزد باد صبح از طرفِ ڪوے دوست جان بنَهَم در رهش عطر گلست ، عطر اوست #راحم_تبریزی
-
صُبحِ مرداد دمید جانِ دلم صبح بخیر ای همه باعثِ شیرینیِ شعر و غزلم صبح بخیر #باران‌قیصری
-
امیدوارم به مرحله‌ای از زندگی رسیده باشی که بخوای خودت رو فقط به خودت ثابتی کنی نه دیگران ...
-
گاهی شدیدا دلم میخواد اون آدمی باشم که همه رو ناراحت میکنه و بخاطر همین همه مراقبن که یه وقت بهش برنخوره و ناراحت نشه. ولی متاسفانه اون...
-
میگن زندگی همیشه سخت‌ترین جنگ‌هاش رو تقدیمِ قوی‌ترین سربازهاش میکنه ولی من دلم نمی‌خواست یک سرباز قوی باشم! دلم می‌خواست یک گل‌فروشِ...
-
صبح ! ای سرانجام بعد هر شب روشن می کنی نهایت دل تاریکترین شب ها را
-
خنده کن هر صبح بر رخسارهٔ نیکوی عشق خانه‌ی دل را گلستان کن به عطر و بوی عشق خوشه‌ای از نور برچین صبحگاهان با طرب چون پرستوهای عاشق...
