نميدونم ولي به احتمال زياد ميزارن ترنم
پسر خاله كوچيكم كه بهت گفته بودم يادته رفته بوديم اونجا خوابيده بود رو مبل يهو ديدم يه چيزي رو سنگيني ميكنه سرم بالا گرفتم ديدم رو شونم دراز شكيده موهامو ميكشه انقدر بامزه بود اين بچه خيلي بانمكه دلم ميخواد بچه ي خودمم همينطوري باشه
البته از اين نمونه ها هم ديدم ولي خب همه كه نميتونن اينطور باشن پوري پسرخاله ي من خيلي احساساتيه خيلي زود قلبش ميشكنه نه اينكه دلم بخواد زنش بشم نه نسبت بهش احساس مسوليت ميكنم با وجود اين بلايي كه سرم آورد اصلا دلم نيومد كه نفرينش كنم حتي از خدا خواستم كه بهترين زندگيرو بهش بده با كسي ازدواج كنه كه باهاش احساس خوشبختي ميكنه
پوري جان يه نصيحتي بهت ميكنم هيچ وقت فراموش نكن سعي كن هيچ وقت خيلي زود درباره ي ديگران قضاوت نكن حتي اگه كسي كه روبه روته و بدترين و كثيف ترين ادم روي زمن باشه با محبت بهش نگاه كن هميشه فكر كن خودت از همه بدتري هيچ وقت دنبال مقصر نگرد هميشه تو هر كاري خودت رو مقصر بدون باور كن اگه اين ديد و تو زندگيت داشته باشي هميشه موفق هستي .البته خودم خيلي وقتا اين شعار و فراموش ميكنم متاسفانه
ميدونم كه تو دوست داري همون چيزي بشي كه من ميخوام منم مث تو ولي گاهي اوقات مشكلات زندگي باعث ميشه كه آدما تغيير كنن خواسته يا ناخواسته اين اتفاق ميفته ببين پسرخاله ي من شايد از نظر تو آدم كثيفي به نظر بياد ولي من يه چيزايي ميدونم كه تو نميدوني پوري جان اون تو شرايط خيلي بدي بزرگ شد توي خونه اي كه مادري نبود تا بهش محبت كنه با جود يه پدر معتاد و يك برادري كه هيچ توجه اي بهش نميكرد شايد اگه تو هم تو اون شرايط بودي بدتر از اون ميشدي قربونت برم براي همين خيلي جاها بهش حق ميدم اون نميتونه مث منو تو فكر كنه مطمئنن اونم دوست داره يه ادم خوبي باشه يه كسي كه همه بهش افتخار كنن ولي متاسفانه به بيرون از خونه پناه آورد و كارش به اينجا رسيد
بهتر بود بگي حسوديم ميشه چون فقط عشقه زياده كه حسودي مياره منم خيلي آدم حسوديم مثلا وقتي فهميده بودم تو به رها پيام ميدادي با اينكه از اينكارت منظوري نداشتي داشتم ديوونه ميشدم يا همون دخترخالت
تازه يه چيزه ديگه اگه طرفم اشتباهي بكنه با اينكه ازش خبر دارم به هيچ عنوان به روش نميارم حتي اگه مدام درباره ي اون يه چيز بهم دروغ بگه اينقدر بهش محبت ميكنمو شرمندش ميكنم تا خودش پيشم اعتراف كنه وقتيم همه چيزو بگه با آرامش برخورد ميكنم البته همه اين چيزا بستگي به مقدار علاقم داره
اتفاقا ميخواستم يه همچين موضوعي رو بهت بگم كه ما خيلي شبيه هم هستم مثلا اونجا كه گفتي هميشه از خدا ميخواستي تا زودتر بميري منم دقيقا مثل تو پوري وقتي اينو گفتي داشتم شاخ درمياوردم ولي به روت نياوردم يا اينكه همش فكر ميكني هيچكسي دوست نداره اين دقيقا همون چيزيه كه من بهش فكر ميكنم واقعا همه چي برام عجيبه پوري
ميدوني من امروز يه كار بد كردم تا دلت بخواد نشستم گريه كردم البته نه تو اتاق چون لو ميرفتم رفتم تو حموم بعد نشستم گريه كردم نميدونم چرا نميتونم شرايط عادي پيدا كنم به شدت به يك روانشناس احتياج دارم
اگه بعضي از مطالب پزشكيرو بخوني متوجه ميشي مسلما براي دختر مهمه البته شايد باورت نشه ولي خيلي از دخترها نميدونن كه اصلا دختر هستن يا نه البته نه به اين معني كه با كسي رابطه داشتن و واسه همين خبر ندارن خيلي از دخترها مادرزاد دختر نيستند ويا به خاطر يه مسائل ديگه اي غير از رابطه ي جنسي دختريشون از دست ميدن خلاصه كه خيلي مفصله بي خيال
آخه خيلي برام جالب بود بعضي از پسرها با همه جور زن و دختري رابطه دارن ولي موقع ازدواج ميخوان يه كسيرو پيدا كنن كه آفتاب و مهتاب نديده باشه كه البته اينجوري پيدا نميكنن بعضيا هم به گذشته ي طرف نگاه نميكنن و فقط ازش ميخوان در آينده زندگي سالمي داشته باشه