شاید یه سه چهار ساعت دیگه بیام...آومدم برات پیام میذارم....به دوستمم حتما سلامتو میرسونم چرا که نه؟!!!
بابت سلامتی باباتم خیلی خوشحالم....همیشه میومدم میخواستم حاشونو بپرسم ...ولی تودو که میدیدم همه رو فراموش میکردم...ولی خدایی همیشه یادم بودش!
اله دیگه امروز یکشنبه اس....صبح زود بیدار شدم با طاهره دوستم رفتیم ساحل الانم قراره بریم خونه یکی از دوستامون....