K.K.J
پسندها
210

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • جاااااانم؟خووو تو که قبول کردی برم خونه یکیشون...چرا الکی میگی؟:D
    خوب راستشو بخواي تا حدي كه ميتونم بهت يه جاي بزرگ تو روياهام بدم.
    خب ....تا حالا سرم داد نکشیدی....بدم نمیاد عصبانیتتو ببینم:biggrin:
    ديگه چي پس ميخواستي بري خونه اشون ؟ميكشتمتتتتتتتتتتتتتتتتتت.
    ولی در مورد تو فرق میکنه...چون تو انتخاب خودمی....نمیتونم بازی ات بدم...باید مطمئن بشم...یه کم بیشتر ار الان
    اي واااااي اگه با لباس سفيد بياي خونه من با لباس سفيد ميتوني بري بيرو .:biggrin:
    در مورد یکی از همکارام چندسال پیش....در مورد پسرخاله امو که دیدی....اول بهشون جواب مثبت دادم ولی بعدش پسش گرفتم...به همین آسانی:cry:
    میدونی من خیلی سابقه ام از این نظر خرابه:smile:خیلی زود نظرم عوض میشه....تصمیمو عوض میکنم حتی اگه دیر شده باشه....:(
    منم دوستت دارم مهربونم.من چجوري ميتونم مطمئن ترت كنم نانازم ؟
    خودتم میدونی که چقد دوستت دارمو حاضرم برای رسیدن بهت هر کاری بکنم...فقط اگه یه کم مطمئن تر بودم از کارم....
    خووو اگه نشدم چی؟!!! خودتم میدونی چقد ریسک اش زیاده....
    خوب اگه سراب نبود چي؟
    اگه همه كس و كارم تو شدي چي؟خوب بله سخته ميدونه اما براي اينكه چيزي رو بدست بياري بايد يه چيزايي رو از دست بدي ديگه.
    برای همینه که....واقعا خودمم نمیدونم چیکار بتونم:(
    من که نمیتونم ازت بخوام از همه چی ات و همه کسو کارت دس بکشی بیای اینجا هرچند ردیف کردنش برای من کاری نداره فقط کمی برا تو زحمت داره اونم در حد یه مدرک زبان....بعدش بیای اینجا و ببینی یا من ببینم که همه چی فقط یه سراب بوده!
    میدونی اگه منطقی فکر کنیم حق با توئه.... حداقل اگه اونجا بودم میتونستم بهش فک کنم....فوقش این ب.د که همدیگرو میدیدم اونوقت اگه یکی میدید که نمیتونه اون یکی رو قبول کنه,اتفاق خاصی هم نمی افتاد....ولی الان....
    یعنی تو به همین آسونی برا زندگیت تصمیم میگیری؟!!!!
    خودمو بذارم جای تو؟!!!! تو باید خودتو بذاری جای من!
    باید قول بدی زود زود زود بیای....وگرنه مجبور میشم دیگه....
    خوو آخه من اینجا تهنایی!گناه دارما!افسردگی میگیرم...تو که نیستی....چیکار بتونم پس؟:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا