مردم شهر سیاه
خنده هاشان همه از روی سیاست
دلشان سنگ خیانت
ما در این شهر دویدیم چه سود
هر کجا پرسه زدیم
خبر از عشق نبود
و تو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد
نکند از هوس دانه گندم
به زمین بنشینی!
خنده هاشان همه از روی سیاست
دلشان سنگ خیانت
ما در این شهر دویدیم چه سود
هر کجا پرسه زدیم
خبر از عشق نبود
و تو ای مرغ مهاجر که از این شهر گذر خواهی کرد
نکند از هوس دانه گندم
به زمین بنشینی!