منو میشناسی؟؟؟؟
-
بابا روزت مبارک
چند سال دیگه اینو از بچت میشنوی ایشالا
به به جاويد عزيز خوبي
نه نيستي چرا نيستي ؟
شوبده بازم خخخخخخ
خوشوم نیمیا وخ تلف کنم
ب روی موبارک نیمیارم ک پیچوندی ! [IMG]
باریک ارش موخونه ! ارش کوژا ؟!
ای کاراته ها ! همه رو با هم انجام بدی به هیشکدوم نمیرسی خو [IMG]
تارف نموکونم هر سوالی پیش اومد سریع میندازم وسط [IMG]
خخخخخخخخخخ
چ موکونی جوجوی بی پر ؟! کوژای کاری ؟! درس موخونی ؟! دنبال کاری ؟! سرباز میشی ایشالا :دی ؟! دخیخا وضعیتت رو شرح بده بینم دنیا دس کیه
[IMG][IMG][IMG]
هاع موافخم
کی گف دلم نموخاد ؟! :دییییییی
رفتم خوووووووووو همین عید ، خااااااشخ شدمااااا بدجووووووورا نه ایجوووووووورا خعلی ژیگره خعلی دلبره
ولی پسراش سیان [IMG]
بوشهری بودنت
سیلام سیا سوخته خان
روز مرد مبارک.
سرود برای مردِ روشن که به سایه رفت
قناعت‌وار
تکیده بود
باریک و بلند
چون پیامی دشوار
که در لغتی
با چشمانی
از سوآل و
عسل
و رُخساری برتافته
از حقیقت و
باد.
مردی با گردشِ آب
مردی مختصر
که خلاصه‌ی خود بود...
شاملو
به امید خدا...کار هم جور میشه..یه نون و آب دارشو می یابی...فعلا حالا امتحاناتو بچسب..پایان نامه و دفاع و این چیز میزا..تموم که شد با خیال راحت و جدی بری دنبال کار
آره خوشحالم که هوا خیلی گرم نیس..لااقل شبا عالیه
جاوید جان من برم دیگه...شبت شیرین ..خوابات رنگی پر از استرس امتحان...
منم خیلی تعجب کردم..اصن یه چیزی بود ورای تله پاتی
آخی...اقا دیگه مهندس شدن سخته...البته مهندس بودی ولی دیگه داری خیلی مهندس میشی..همین جوریه...
انشالا که نمره های عالی بگیری..معدل خوب بیاری..بعدش دکترا و پروفسورا و همینجوری تا آخر
منم خوبم..هستم دیگه...مشغول زندگانی..مست از هوای دل انگیز بهاری و اینجور چیزا
سلامم...
جاوید خدا خفت نکنه..یه کم خلاقیت داشته باش
ستایش با اون همه خشانت و ورپریدگیش تونست..تو هم میتونی
خوبی؟
سلام جاوید جان
خوبی؟
چطوری با کلاس؟
//////////////////////////////////
احیانا کلاسهای شوما کجا برگزار میشه
امیر اقا ایشون کلاس...کلاس ایشون:دی
عه خب پس چه بد:دی
فکرخوبیه پس شوما برو کاندید شو
بعد به جرم ریاست جمهوری شوما بگیرن:دی
اون وقت ما در پوست خود ازخوشحالی نمیگنجیم...چقدر ادبیات پاس داشتم
خوب که فکر کردم دیدم بازهم جوجو اخر پاییز میشمارند:دی
اره
شمارتو عوض کردی.یادت رفته؟
شما باکلاس
اره مقالست.
سلام جاوید جان
خوبی؟
چطوری با کلاس؟
تو که نیستی:دی
همش تو کار ترجمه پایان نامه.مقاله.
عه چه خوب پس:دی
حالا سوالتون چی بود در چه زمینه بود؟
بکید شاید نیاز به اخطارداشته باشه
عه چه خوب پس:دی
حالا سوالتون چی بود در چه زمینه بود؟
بکید شاید نیاز به اخطارداشته باشه
شیمی چه به برق
میگفتید خودم جواب میدادم
اخطار چشم حتما بهتون میدم..شک نکنید
جوجو اخر پاییز میشمارندا
فعلا حتما وقت بخیر
شکرا جزیلا
خدانگهدار
اِوا سلام
ممنون
شما خوبید؟
خبرها اخر پاییز :دی..گذاشتیم جوجه ها گنجشک بشن:دی
گر زدوست یادی نکنی
دوست دوچندان یاد نکند
اوه مای گاد
چشممون به این پروف باز شد:دی
اخرین پیام دو سال پیش:دی
همیشه میگن جو جو اخر پاییز میشمارندا
-تسلیت-به-امیر-عزیز
" ختم قرآن هدیه به روح پدر amir ghasemiyan عزیز "
سهلااااام جاویدوووو
جوابای ارشد اومدااا ولی من که ثبت نام نکرده بودم :دی
الانم چهارتا جوجو دارم انقده فینگیلی هستن ... 3 تا تخم هم مونده
(کلا 7 تا تخم بودن)
یه عالمه دومسشون دارم عسل (نر) انقده باهام دوست شده
ولی هنوز یکم میترسه رو دستم بشینه
مواظبت از جوجو ها رو هم یکم بلد شدم البته مونده تا به پای شوما برسیم :دی
همستر 12 تا بچه میاره ؟ چقدر زیاد !
(امان از این اینترنت حجمی ! چقدر چرته !)
شعر از ویلیام وُردزوُرث :
تنها بودم و سرگردان چون ابری…
رضا مهرعلیان
تنها بودم و سرگردان چون ابری
شناور بر فراز تپه‌ها و دره‌ها
ناگهان جماعتی را دیدم
لشکری از نرگس‌های طلایی
رقصان و لرزان از نسیم
پیوسته چون ستارگان درخشان
که در راه شیری چشمک می‌زنند
آن‌ها هم بر خط بی‌پایانی در حاشیه‌ی خلیج،
صف کشیده بودند:
ده‌هزارتاشان را در یک نگاه دیدم
که در رقصی پرشور سر‌می‌جنباندند
موج‌های کنارشان هم می‌رقصیدند؛ اما آن‌ها
در شادمانی دست موج‌ها را از پشت بسته بودند
شاعر چگونه سرخوش نباشد
در چنان گروه شادمانی:
من خیره ماندم و اندیشیدم
به ثروتی که این منظره نصیبم کرده بود:
بارها وقتی که بی‌حال و افسرده
بر تختم می‌خوابم
آن‌ها به جلوه می‌آیند در چشم دل‌ام
-که شادکامی وقت تنهایی‌ست-
آن‌گاه قلبم از لذت پر می‌شود
و می‌رقصد با نرگس‌ها -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...