رود از سر چشمه جاری بود و بس
حضرت پروردگاری بود و بس
.
پیش روی خویش محبوب آفرید
آفرید آینه را خوب آفرید
.
هم زبان لال است تعریفش کند
هم قلم گنگ است تالیفش کند
.
هر کسی مست از می الله شد
تا که او را دید خاطر خواه شد
.
تا که خدا برداشت از رویش نقاب
گفت الحق آفتاب است آفتاب
.
بعد پیغمبر ولایت خلق شد
مجری امر هدایت خلق شد
.
نام او شد نصر قر آن کریم
باب بسم الله الرحمن الرحیم