Hidika
پسندها
27

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ساده که باشی
    زود حل می شوی!
    میروند سراغ مساله ای دیگر...!
    توی دنیا هیچیه هیچی که نداشته باشی مطمئن باش سه چیز هیشه مال تو هست:
    خدای مهربون
    فکرای قشنگ
    دل کوچیک من
    .
    .
    .
    ای کاش
    از بین این همه آدم که پیشم هستند
    یکی پشتم بود!!!!
    با یک فنجان چایی هم می توان مست شد
    اگر کسی که باید باشد باشد...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/432908-زندگی-با-امید-یا-امید-به-زندگی
    خداوند گفت: "این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!"

    فرشته پرسید: "چه عیبی؟"

    خداوند گفت:

    "قدر خودش را نمی داند . . .!!


    هم کلاسی غم های من
    چه زود گذشت ترم های باهم بودن
    شاگرد اول عشق تو شدی
    و من مشروط چشم هایت
    تو رفتی انگار که
    من از اولش نبودم
    اما من می مانم
    انگار که تو تا آخرش هستی...!
    پنجره ها كلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم...
    اگر نمی آیی پنجره ها را دیگر زجر ندهم...
    چشم هایم به جهنم...!!!
    چه زیبا عاشقی را دوست می دارم
    دلم گرم است می دانم ، که می داند
    بدون،لطف او ،تنهای تنهایم
    اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ،
    اما
    دلم گرم است ،می دانم
    خدای من ، خدایی خوب می داند
    و می داند که سائل را نباید دست خالی راند
    شازده كوچولو مي گفت:
    گل من گاهي بد اخلاق ،كم حوصله و مغرور بود
    اما ماندني بود
    اين بودنش بود كه او را تبديل به گل من كرده بود...
    اين من بودم كه به غرق شدن ايمان داشتم دريا بي گباه بود!
    همیشه نگاهت به آن بالا باشد
    تادلت ازآدمها وکارهای این پایین نشکند...
    قند خون مادر بالاست

    اما دلش همیشه شور می زند برای ما

    اشکهای مادر...مروارید شده است در صدف چشمانش

    دکترها اسمش را گذاشته اند آب مروارید

    حرف ها دارد چشمان مادر... گویی زیر نویس فارسی دارد

    دستانش را نوازش می کنم

    داستانی دارد دستانش
    میتــرســم…
    کسـی بــوی ِ تنـت را بگیــرد
    نغمــه ِ دلـت را بشنــود
    و تو خــو بگیــری به مـــآنـدنـش!!!
    چـه احســآس ِخـط خطــی و مبـهـمـ یسـت!
    ایــن عــآشقــآنـه هــآی حســود مــن
    مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی از یادها رفته...
    خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟!
    نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟
    که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟
    مرا اینگونه باور کن
    به قول حسین پناهی:

    می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی "تـعطیــل است" و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت، باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی، در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند، آن وقت با خودت بگویـی :
    بگذار منتـظـر بمانند ...
    توقع من از تو هیچگاه با من بودن نبود

    تنها یک لبخند تو مرا از همه دنیا بس است
    تو را براي وفايت دوست دارم ...
    وگرنه چيزي كه زياد است دلبر پيمان شكن
    یه فرشته فرستادم تا مراقبت باشه اما برگشت... پرسیدم چرا برگشتی؟.. گفت : فرشته ها نمیتونن مراقب فرشته ها باشن.. 20 تا فرشته تو دنیا هست که 10 تا شون خوابن و 9 تاشون دارن بازی میکنن یکیشون هم داره این پیام و میخونه... این پیام جک نیست یه واقعیته.. فردا بهترین روز زندگیت خواهد بود. این پیام و به 10 تا از دوستات بفرست حتی به من.. اگه 5 تا برات برگشت مطمئن باش کسی که دوسش داری سورپرایزت میکنه...
    .............
    به امید خدا
    کـسـی چـه مـی دانــد ؟ !



    شاید روزی بیاید که حال من هم خوب شود ...




    هــوا خـــوب شـــود ...




    عــشــق خــوب شــود ...




    و تـــــو ...






    خــــوب مــن شـــوی !!!
    ببخش من شاخ نبودم

    گاو نشدم

    ساز نواختن بلد نبودم به ساز تو نرقصيدم

    زيبا بودي چون زيبا مي ديدمت

    با جيبي خالي سراغت مي امدم

    هرچه داشتم نداشتم را به پايت ريختم

    ببخش عاشقت شدم

    عشق هم كشك بود توهم طعم اون را چشيدي

    ببخش دير رسيدم
    سفری باید کرد .......
    تا به عمق دل یک پیچک تنها
    که چرا اینچنین سخت به خود می پیچد
    شاید از راز درونش بشود کشفی کرد
    شاید او هم به کسی دل بسته ست
    واي ميييييييييناااا جونم چقده پيامات ناز بودن
    خيييلي خوشحالم كردي من
    واقعا دوستشون داشتم عزيزم
    اميدوارم هميشه شاد باشي:w40::w40:
    اگر باران بودم انقدر مي باريدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم مثل باران بهاري به پايت مي گريستم اگر گل بودم شاخه اي از وجودم را تقديم وجود عزيزت ميکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برايت مينواختم ولي افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم
    يادم باشد زيبايي ها كوچك را دوست بدارم حتي اگر در ميان زشتي هاي بزرگ باشد
    يادم باشد ديگران را دوست بدارم آنگونه كه هستند نه آنگونه كه من ميخواهم
    يادم باشد كه هرگز از دريچه هاي نگاه ديگران به خود ننگريم
    كه اگر من با خود آشتي نكنم هيچ كس ديگري نمي تواند مرا با خود آشتي دهد
    يادم باشد خودم با خودم مهربان باشم
    چرا كه شخصي كه با خود مهربان نيست نمي تواند با ديگران نيز مهربان باشد
    زن زیبائی نیستم

    موهایی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم می‌‌آید

    و نه شب را به یادت می‌‌آورد

    نه ابریشم

    نه سکوتِ شاعرانه

    .... نه حتی خیال یک خوابِ آرام

    پوستِ گندمی دارم

    که نه به گندم میماند

    نه کویر

    و چشم هایی‌

    که گاهی‌ سیاه میزند

    گاهی‌ قهوه ای

    و گاه که به یاد مادرم می‌‌افتم عسلی میشوند و کمی‌ خیس

    دست‌هایم .... دست هایم

    دست هایم مهربانند

    و هر از گاهی‌

    برایِ تو

    به یادِ تو

    به عشقِ تو

    شعر می‌‌نویسند

    .
    مرا همینطور ساده دوست داشته باش

    باچشم‌هایی‌ که

    به شرقیِ صورتِ من می‌آیند
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا