اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم !!!
دومین روز بارانی چطور؟ پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود ... و
سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد . و و و و چند روز پیش را چطور؟ به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم . . .
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو ....
خداوندا براي دوستانم دعا ميكنم :
در این آخرین روزهای سال دلشان را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو دهي
که هرجا تردیدی هست ایمان ،
زخمی هست مرهم ،
نومیدی هست امید
و هرجا نفرتی هست عشق
جای آن را فرا گیرد.
يه دختر مسيحي ميره پيش کشيش که به گناهاش اعتراف کنه.
ميگه: من هر دفعه از جلوي آينه رد ميشم، به خودم ميگم من چقدر خوشگلم،
من گناه ميکنم؟
کشيشه ميگه: نه دخترم شما گناه نميکني، اشتباه ميکني D:
پنجم اسفند ماه، روز بزرگداشت دانشمند بزرگ ایرانی “خواجه نصرالدین طوسی ” و “روز مهندس” به شما دوست گرامی هیچگونه ارتباطی نداره … هرموقع که از این خراب شده فارغ التحصیل شدی ، اون موقع این روز رو بهت تبریک میگم …
در پایان نور ،خود را در انعکاس تنهایی می یابم .
و
به آغاز خلوت گاه خود می اندیشم،
آنجا که پایانی برای اشک ها و حسرت ها نیست ،
دیوار های تنم ،
مرا در ازدحام سکوت ِ تنهاییم ،می فشارند،
ایستاده در فضای خاموش،
بدون هیچ راهی برای فرار،
تنها منم ، که همه ی وجودم را ،در انتهای خواب به تماشا می نشینم .
دوستت دارم جمله کوتاهیست که
هر کسی لیاقت شنیدنش را ندارد
هدیه ایست که هر قلبی فهم گرفتنش را ندارد
قیمتی دارد,که هر کسی توان پرداختنش را ندارد
جایگاه معرفتی می خواهد,که هر کسی برازندگی آن جایگاه را ندارد.
دوستت دارم