واقعا چه کار سختی بود ما اون زمونا با دوستامون حشرات رو عوض می کردیم وهر کسی توی هراستانی از حشرات مخصوص منطقه وفلور خودشون تعدادی می اورد وبا بچه ها عوض می کردیم ...
یادش به خیر
هر روز نبودنت را
بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لا مروت
دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو...
که خودت را راحت کردی...
یک خط کشیدی تنها
آن هم روی من . .
باران
باران نم نم ریز
و من،
در امتداد من، نگاهم و پاهایم
و خیسِ خیابان
و آدمهای هراسان
و چتر
و چتر
و چتر
باران ،
باران و اشکهای ناپیدا،
روی گونۀ من.
چه فرصت خوبی،
که هر چه بغض دارم،
در این خیابان خیس بترکانم.
زير بارون راه نرفتي
تابفهمي من چي ميگم
تو نديدي اون نگاه رو
تا بفهمي از كي ميگم
چشماي اون زير بارون
سر پناه امن من بود
سايه بون دنج پلكاش
جاي خوب گم شدن بود
تنها شب مونده و بارون
همه ي سهم من اين بود
تو پرنده بودي من سرو
ريشه هام توي زمين بود
اگه اون رو ديده بودي
با من اين شعر رو مي...