golnarm
پسندها
4

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    اشکال که نداره
    ولی شما هرچی دوست دارین صدام کنید
    مهم نیست که من کیم
    ادمک تنها بهترین اسمی که میشه با اون منو شنخات
    ادمکی که امید داره
    میتونید با اسم امید منو بشناسید
    امیدهایم همه شبیه مردم نیست
    خدایم خدای مردم نیست فقط قلمی دارم که با ان مینویسم از هیچستان بشریت ،
    همه میخندند ولی این هم مهم نیست
    میشود از شب نوشت چون تاصبح طلوعی بیش نمانده
    امید یک نا امید
    سلام
    شبها را با سیگاری که دگر نای دود کردن نداشت سپری کردم
    اسمان مثل قبل سیاه بود ودران ستارگانی به زیبایی شب وجود داشت درگوشه ای ز همین اسمان ماهی بود ولی ماه نبود اخر ابر سیاهی اورا احاطه کرده بود
    ماه به امید باد به این طرف وان طرف نگاه میکرد ولی خبری از باد نبود
    پس شرع به التماس کردن به تکه ابر شد ولی دل ابر پراز خالی بود وهیچی نمیفهمید
    کاری از دست ابر سخته نبود به ماه گفت تنهاکاری که ازمن برمیاید اینست که به امید باد بنشینم
    ماه تازه فهمیده بود که بخاطر نشان داندن خودش به عرشیان وفرشیان غرور خودرا زیر پا گذاشته اومیتوانست صبرکند وبه امید باد بنشیند
    ولی فقط خوار شدن خود رادید
    شب به پایان رسید وبادهم نیامد
    سلام خوش بحالتون که کارشناسیتونو تموم میشه،من که هنوز 4ترم دیگه باید بخونم.
    منم امتحانای تئوریم تموم شده فقط مونده امتحان طرح2 که شنبه هفته ی دیگه دارم.
    ببخشید میتونم بپرسم اسمتون چیه؟(اگه ایرادی نداره)
    شبی در زیر باران پاییزی درحالی که سیگاری در دست داشتم برروی برگ های ریخته شده راه میرفتم ، شب بود سرد بود ولی قابل تحمل بود . تحمل میکردم وتامل به سگی که در زیر برگها به دنبال گمشده ای میگشت
    نمیدانستم به دنبال توله هایش میگشت یا شاید به دنبال غذا ، نمیدانم
    سیگار میکشیدم وناخوداگاه به دنبالش میرفتم
    تا اینکه دیدم گمشده اش را پیدا کرده چیزی در دهان داشت وبه طرف من امد
    ایستادم تا ببینم چه میخواهد
    نزدیکتر که شد قلاده ای را در دهان داشت با مالیدن خود به پاهایم تقاضای بستن قلاده ونوکری را میکرد
    اینگار طاقت ازادی رانداشت
    سلام
    اره دوتا امتحانم رو دادم دوتای دیگه دارم
    بعدشم تحویل پروزه ها
    من الان ترم چهارم ترم پنج تموم میشه
    اخه کاردانی به کارشناسی میخونم
    دوسال نیم پیش کاردانیم تموم شد
    یک شب در پی خدا بودم ولی هرچه گشتم پیدایش نکردم
    به اسمان سپردم مرا مورد تمسخر قرارداد
    به ماه گفتم قهر کرد
    به باد گفتم رفت
    به ابر گفتم غرید
    به باران گفتم گریه کرد به هرکه گفتم مرا نادیده گرفت
    ناگهان صدای مهربانی به گوشم رسید
    هرچه گشتم پیدایش نکردم
    گفت هرکدام از انهایی که تنهایت گذاشتند احساس خدایی میکردند ولی از ترس چیزی نگفتند
    گفتم توکیستی
    گفت خدا
    پیدایش نکردم نفهمیدم که بود ولی خدابود
    ازدریچه خیالمان چشم به افق های دور دوخته ایم تا بسازیم فردایی بهتر از امروز ولی افسوس .............
    سلام
    ترم 4 کارشناسی شیراز میخونم وترم بعد تمومم
    تو قسمت معرفی نوشته معماری میخونید ولی شما که گفتین برق میخونید
    میتونم بپرسم چندسالتونه
    ببخشید یادم نبود شما گفته بودین که معماری میخونید.خب شما کجا میخونید؟
    سلام خوبین؟
    من برق میخونم.
    شما کجا میخونین.ترم چندین؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا