FriendlyGhost

• 

  bmd

• Oct 12, 2009

آللاه ائله ممیش دئمیرم یالان دی ییسن
بونا دییرلر گوزت دمه.. عیبی یوخ من درک ائلیرم..
سیزین ایشیز ده شکیم یوخدو کی چوخ دوز و شرافتمندانه و یاخچی و صادیق آدامسیز..
عکس اگه دوست داری میتونم برات بفرستم سن بیراز سویوخ قاننی آداما اوخشوسان آدام قورخور بیلنن..(شوخی تا حدی جدی همراه با ابرهای پراکنده بود)

• 

  bmd

• Oct 12, 2009

شرمندم..
سن آللاه بیر سوز دئگینن کی من دا اینانیم آخی بابا..
یعنی چی وارد نیستی .. ای بابا(اسمایل)
نه بابا چیزی ننوشتم هنوز فعلا نتونستم برم بخرم ولی منتظر رعد و برق بهروزی باشید.. دخترا باید بدونند که قدرت طغیان چه موجهایی میتونه داشته باشه..

R

• R

  roshanfekrejavan

• Oct 12, 2009

وااااا!!
تو چرا یهو این شکلی شدی؟
چقدر خشانت داری تو!!

• 

  شاهپرک

• Oct 12, 2009

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1226461#post1226461
دوستم سریع یه سر بزن لطفاً.....اگه اشکالی نداره......

R

• R

  roshanfekrejavan

• Oct 12, 2009

کی؟
چیزفکرو میگی؟

R

• R

  roshanfekrejavan

• Oct 12, 2009

سلام. . .
جان؟
کی اومده مگه؟

• 

  bmd

• Oct 12, 2009

وچقدر سخته که با وجود اینهکه بلدی نتونی و جرات نکنی استفادش رو بکنی..
سطح کلمات تو بالاست. باور ائله.
منمحدودیت شدیدی دارم تو لغات به سرمزده برم یه کتاب 504 لغت وحشتناک بخرم تا بتونم همتونرو بپیچونم اساسی..

• 

  persian_kb سبز

• Oct 12, 2009

• 

  bmd

• Oct 11, 2009

خب من معیارای خودم رو دارم.. میدونید؟
نزارید این ذهنیتم فرو بریزه.. حتما همینه که گفتم.. این دیگه تعریف نیست که..
عجب ها.. آللاااااه من نئینی ییم آخی..
نو پرابلم.. آی سئید وات آی ساو

• 

  bmd

• Oct 11, 2009

یعنی چی خدا قهره..
معنویت گورورم سنی گورنده.. واللاه ها..!!
اینو نگ حالا

• 

  bmd

• Oct 11, 2009

شانس یوخدو دوعان توتار بیردن.
وئلله بوجور آزاد دیغیمیز چوخدو..
مرسی

• 

  bmd

• Oct 11, 2009

به دوعا ائله دی ها!!
من نمیخوام قطع بشه..واللاه دیوونه میشه ادم..
الان خیلی داره گیر میکنه.. احتمالا برادرای سپاه دارن یه کارایی تو مخابرات میکنن که اینجوری شده.. دست خودشونه بهرحال.. خوش به حالشون کلی چیز دارن/مخابرات بندر تی وی/.. کاش من جای اونا بودم..

• 

  bmd

• Oct 11, 2009

ظهر بخیر سمیرا جان..
فقط اعصاب خوردیه باور کن.. تکنولوژی رو نمیشه محدود کرد.. مثل سد پتروس از یه جایی میزنه بیرون بالاخره..
نه عجب گوردوخ سیزی دا..
نکنه اورادا قطعی دی!!

• 

  bmd

• Oct 11, 2009

تازه شروع شده خانم این چه حرفیه... کابلارو رو از بیخ کندنمد و باز دیشب قطع بودیم... روزم که کلی اوجور
سلام.. صبح بخیر

• 

  خيبر

• Oct 10, 2009

يارو علنا جلوم توهين ميكنه ابجي..
نميشه ايستاد نگاهش كرد كه..
اصلا برگشتم كه درستش كنم!!

• 

  Fo.Roo.GH

• Oct 10, 2009

سلام گلم ناراحت شده از یکی از بچه ها....امیدوارم خوب شد برگرده....من که این دفعه میکشمش اینقدر که تن منو لرزوند...

• 

  خيبر

• Oct 10, 2009

چيزي نيست ابجي..
ناراحت نباش..خداي ما هم بزرگه..
اي دي منو اگر خواستي از archi-arch يا كوروش بگير..

• 

  خيبر

• Oct 9, 2009

بابا من چيكاره بيدم؟
منبعد زود زود حال ميپرسم [img]

• 

  خيبر

• Oct 9, 2009

خب حالا كه پرسيدم!
به جان ابجي درگير بودم ..

• 

  خيبر

• Oct 9, 2009

ابجي چطوري؟

• 

  yuhana

• Oct 8, 2009

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

مگسا مرده اند و باهاشون کار هنری درست کردند همین..
خیلی بامزه است که..
من دوترمم مونده اخه ناپیوستته ام
من دیگه چی باید بگم..؟
اهان درسته

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

من یه ذره برم دنبال بدبختیام.. و بعدا ها بیام
کار بار یوخدی
خداحافظ شما
روز خوش

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

من کتابم رو به هیچ کس نمیدم. عین دوست میمونه و کسی هم بخواد بهش میگم بره بخره واسه خودش..
چشم اگر قسمت ما به رفتن شد ..حتما میگم چی بود و چی نبود..
اـ چه جالب ?
خیلیا اینجا از منم بزرگترن ولی دل و روده گگفتنش رو ندارن فقط..
کی تموم میشه این درس و مشق آخه خدا..پ
نه من از جواب دادن ابایی ندارم.. مگه میخوام بمب اتم درست کنم که قایم موشک بازی در بیارم..

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

[IMG]
[IMG]
[IMG][IMG]

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

[IMG]
[IMG]
[IMG][IMG]

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

من98 این کمه؟
میدونی من عاشق این بودم که یه اتاق زیر شیروونی منتهی به یه خیابون تنگ و شلوغ داشته باشم و با صدای اتوبوس مدرسه نینی ها هر روز از خواب بیدار بشم و مهتاب تا ساعت 5 صبح رو سرم نور بیفشانه..
میزنم خب .. الان که نمیشه الان همشون خوابن بخوایم بریم 8 به بعد میریم نه اینکه زودی خودمون رو برسونیم اونجا ومثل ماهی تو اکواریوم ملت بیان تماشامون کنند..
چشم میرم.. فعلا اینجا جام خوبه..

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

در مورد تهران و دود و دم شاید شاید راست بگی.. ولی این برا همه صادق نیست..
کجا برم بابا با این کهولت سنیم آخه.. من کلی باید تصمیم بگیرم تا بتونم یه حرکتی به خودم بدم.. ولی باور کن اگه میتونستم کل کتابای نمایشگاه رو میخریدم و میاوردم خونه.. نمیدونم باید ببینم دوستام هم میان یا نه.. بی اونا نمیرمم..
منم قبلا ها خیلی کتاب میخوندم ولی الان چش درد میگیرم باور کن..
امسال رفتی نمایشگاه تهران؟ کتاب خوشمزه و ججالب بود اصلا؟ من تو انتخاب خیلی زود تصمیم میگیرم..باید برم یه روز ببینم و روز دیگه هم برم بخرم..

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

بُ اوجور... خب چشم خورد یه لحظه بهش.. همین
نه بابا وبلاگ میخوای بزنی. بلاگفا حتما نه.. من یکی تو ورد پرس دارم ولی سه ماهه نرفتم سراغش باور کن.. البته مال رشتمه..
نمایشگاه کتاب رو میگم ارومیه.. اصلا میشناسی این روستای مارو مگه؟ آت آشغالای شهر شما رو میارن اینجا.. هرچی که فروش نره میارن اینجا میفروشن..ماها هم ذوق زده میشیم میریم کتاب با جلد گونی و شعر و فال از این چیزاش رو میخریم.. علمی که نمیمونه برامون..
حقمون رو خوب میخورید واللا

• 

  bmd

• Oct 8, 2009

اوه عموی بابات؟ خدا رحمتش کنه..
شهید واژه مقدسیه..کاش رو بعضی چیزا اصلا بحث نشه .. چون قداستشون رو با ندونستنهای خودمون کم میکنیم..عه چی شد اسم شهرت رو عوض کردی از گوجه ها به تهران ..نکنه بالاخره کتاب رو خوندی
وای خوب شد یادم افتاد از امروز نمایشگاهه اینجا