Fo.Roo.GH
پسندها
2,152

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گر لایق ما نیست که ما یاد تو باشیم ، بگذار که در سایه ی دیوار تو باشیم


    دیروز می مردند و فراموش می شدند آرام آرام ، امروز چه زود از یاد رفته ایم بی آنکه بمیریم !
    سلام عزیزم
    خوفی؟؟
    همین الان از شیراز برگشتم
    چه خبراااااا؟
    مرسی عزیزم از تبریکت
    خیلی گلی
    سوال:
    دفترچه کنکور ارشد 86، 87، 88 رشته معماری نمخوای ؟ :D
    سلاااااااااااااااام فرووووووووووووغی
    خواهش میکنم
    برا دوستم بودش دیگه

    [IMG] [IMG]

    شکلکه دومی رو دوس دارم خیلی
    ملوسه و مظلوم، مثه خودمه :دی
    نرم افزاریه بابا
    دستی نمیتونم دوتا خط درست حسابی بکشم
    ذات هنری من مرده
    خیلی وقته که مرده
    باید چندتا نرم افزاررو استاد کنم یاورشونو
    حالا نمیخواد شاعر بشی وحس خودکشی داشته باشی
    بچه های من خیلی قوین میتونن مثل خودم سرکنن
    اره خب پول نبود که نمیرفتیم دنبالش
    برا چندرغازتومن پول چه بلایی که سرمون نمیاد اخدا
    برنامه هامو منبعد با کارم تنظیم میکنم
    درارتباط خواهیم بود
    نابغه جان یه کاری گرفتیم
    که از این هفته میشینم فقط طراحی ونقاشی وبرنامه ریزی
    منم خیلی خیلی کم پیدام میشه دیگه
    رییسی
    فعلا میدونم فردارو هستم
    بقیشو سجاد هم نمیدونه
    من متوجه نشدم
    عکس سورس خودمو نداشتم
    باید لای عکسای قدیمی که ریختم رو دی وی دی ها بگردم دنبالش
    چیش ایراد داره؟
    الان دارم جمع میکنم برم اونیکی ولایت
    بزار شبکارم
    یا شب بهت میزنگم یا فردا صب توضیحیدن می اغازم
    لینکارو فرستادم برات
    اها
    اومدم
    اونهمه مو کندی از کله مبارکمون یکیشو بگیر رو اتیش فوری پیدامون میشه
    اون عکس رو خودت رنگاشو اونجوری کرده بودی؟
    خوب در نیومده
    الان برات اپ میکنم ولینکشو میدم
    چه خبرا؟
    سلام فروغی
    دیگه نتونستم جلوی ورود موج سونامی مانند خواب رو به چشمان کم عمق ووحشت زده بیخوابم بگیرم
    ببخشید رییس
    خوبی؟
    سفارش شما حاضر است
    آره از ساعت یک میخواستم بخوابم
    مگه استاد شجریان میذاره
    آدمو هوایی میکنه
    دیگه آخرش حس نوشتن دست داد و شروع کردم به نوشتن


    دنیای ما چون بازیِ تاب است
    وقتی به اوج میرسیم یادمان میرود که چگونه رسیدیم
    دلمان تنگ میشود
    بر میگردیم
    تا او را ببینیم
    اما دریغ وقتی دیدیمش
    دلمان برای اوج تنگ میشود
    عجب دنیایی است
    همه اش دلتنگی است
    امیدوارم که نتیجه بده......
    دقیقاً همینطوره.ولی هانی همدم همه تنهاییه منه.....
    نه عزیزم.اختیار دارید.حق با تواِ.درست میگی.......
    شاید.
    الان به این نتیجه رسیدم.
    نه درست میگی.نه که از اولشم که به دنیا اومد دست خودم بوده،جفتمون به هم وابسته شدیم.....
    نه تورو خدا.اینو نگو.......این موضوعیه که اصلاً دوست ندارم بهش فکر کنم......
    میدمش میره.ولی باید یه فکر اساسی کنم که نه اون اذیت شه نه خودم.....
    یه مدت میذارمش پانسیون.یه روزایی........دکتر حتماً میدونه چه جوری باید از سرش بندازه....بعد میدمش بره.میذارم همون جا خود دامپزشک بدتش به یکی.فعلاً تنها راهیه که به نظرم میرسه.......
    نخوابیدی که........
    آره من مقصر بودم.نباید انقدر به هم وابسته میشدیم.نباید همه جا با خودم میبردمش.خودم لوسش کردم.......
    امیدوارم زودی خوب شه.اگه نه که باید صبر کنم شنبه ببرمش دکتر.....
    سلام عزیزم.....
    ممنونم.نه سخته دوری ازش.ولی از وقتی اومده بدتر شدم.حالش خیلی خرابه فروغ.اصلاً هیچ کاری نمیکنه.نه چیزی میخوره،نه کاری میکنه،نه بازی میکنه،نه ......هیچی.هیچ کاری نمیکنه.فقط دراز میکشه یه گوشه . به یه جا خیره میشه.
    دکتر میگه افسرده شده احتمالاً.
    نمیدونم چیکار کنم.
    از شنبه هم میرم سر کار .خونه هم که نمیتونم تنها بذارمش........
    حالشم که الان بده.....
    پاک گیج شدم......
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا