Fo.Roo.GH
پسندها
2,152

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام عزیزم
    شوخی کردم
    خواستم یه کم خودمو رو لوس کرده باشم :دی
    آره عزیزم.. میدونم که درگیر درسایی
    ولی حتما آزمون شرکت کن.. منظورم آزمایشیه.. و حتما هم پارسه باشه
    منم کم کم دارم میخونم
    آخه میانترمام بود.. فردا هم آخریشه...
    خیلی گلی
    موفق باشی
    سلام به دوست خوبم

    ------------------------------------------------------------------------------------------------------
    سلام به تمام دوستان

    هر کی این پیغام رو می خونه در صحتش شک نکند

    دوست من بعد عضویت در لینک موجود که برای یک سایت معتبر هست گوشی برنده برنده شد وداره الان

    http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=129082
    بخاطر درس و مشخ نیست
    مثلن یهویی چشام قرمز میشه، ولی خوابم نمیبره
    الانم که اصلن خوابم نمیاد، احتمالن یه مسئله حل کنم برا فردا
    این بار تو چشمهایت را ببند
    تا من قایم شوم!
    چشمهایت را ببند وبشمار...
    از اول شروع کن
    از اولین نگاه حتی....
    بشمار!
    گره خوردن نگاه هامان را
    سادگی تو که نمی دانم کجا جا ماند را...
    چشمهای مهربانت را ببند وبشمار!
    چشمهایت را که باز کنی
    من رفته ام!
    و نوبتی هم که باشد...
    این بار نوبت توست
    که همه قصه ها را بگردی تا پیدایم کنی!!!

    :gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
    هی روزگار
    تا هستیم همه هستن
    تا نیستیم هیشکی نمیاد بگه کجایی!!!!
    هی روزگار
    سلام فروغ خانوم.یه خاطره:


    دانشگاه ما جمعیت کم بود، واسه همین همه همدیگه رو میشناختن. خدا نیاره اون روزی رو که قرار میشد جشنی باشه.

    باید 10 نفر رو میذاشتن مراقبت تا کسی خوراکی ها رو که واسه پذیرایی بود ندزده. جشن ورودی های جدید 87 بود.بچه ها رفتن دیدن که یه سری پذیرایی و ظرفای مخصوص واسه رییس ها دانشگاه و مقامات کله گنده چیدن. خیلی شیک و مفصل.
    بچه ها که به خاطر قضیه ستاد دانشگاه و مسایل صنفی با رییس دانشگاه خوب نبودن یواشکی رفتن و به تعدا بسته ها لپ لپ ، و اب نبات چوبی و پچی پف خریدن و گذاشتن تو بسته های پذیرایی.
    وقتی که بسته ها رو دادن دست رییس و بقیه و اونا باز کردن دوربینا داشتن فیلم میگرفتن.حالا جالب کجا شد!!!

    اقا اینا نه تنها بدشون نیومد، تازه کلی حال کردن و وسط مراسم داشتن لپ لپ هاشونو به هم نشون میدادن و پازل هاشو سر هم میکردن. کلی هم کیف کردن!!!!(مثلا سران شرکت نفت بودن!!!) و اون موقع بود که بوی دماغ سوخته ما فضای سالن رو پر کرد!!!!
    سلام فروغ جان. خوبی؟
    شماها یه هفته که باباتون نباشه، نمیاین حالش و بپرسین دیگه!! از فرصت استفاده می کنین و میرین ددر دودور.

    چه خبرا؟ اوضاع درسا خوبه؟ یکشنبه که هستی؟؟!!
    صبحت بخیر فرووغی
    فکر کنم رفته باشی لالا
    منم باید برم
    خدا نکنه.
    حالا ایشالا که بشه.......
    کاری نکردم هنوز که عزیزم......
    سلام عزیزم.
    خوبی؟
    این چند روز خیلی درگیر بودم،نتونستم بیام متاسفانه.
    فروغ جان حواسم به شرکته هستا،بذار یکم جابه جا شم،اصلاً شاید بسه بیای اینجا که خودم هستم......
    عزيزي..اره چند نفر ديگه هم گفتن....يه مدت بگذره چشم عوضش ميكنم چشم پسته اي جونم..:redface::gol:
    اگه روشون رایت کلیک کنی میفهمی از چه سایتی گرفتم.

    میندازمشون تو گِت اسمایل.
    سلام عزيزم..ممنون تو چطوري؟مرسي خانومم بازم..:redface::heart:..
    مممنون از توجهت.. ...ولي ميخواستم متنوع باشه:redface:
    زنده باشی رییس
    بزار یه مسنجر بیارم پایین بتونم اونور هم ان میشم
    منم از جنگ گریزونم ابجی..
    اما بعضا این کلمه غیر قابل پیشگیریه..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا