بعد رسیدیم کافه جلو دره کافه حامد زنگ زد خاموش بود..گفتیم دهنت سرویس شماره یا اشتباس یا ما داریم اشتبا میگیریم...4 نفر ادم نمیتونستیم یه شماره بخونیم..بد نوشته بود..حتی به صفرشونم گیر میدادیم شاید یه چی دیگه باشه..اخرش روشن شد گوشی حامد اس داد اون ج داد.گف بی زحمت شماره دوستتونو بدین واسه دوستم میخوامشماررو دادو یه رب بعد یارو زنگ زد...4 ساعت داش ادرس میگرف که مطمئن شه من خودمم یا نه..می گف میخوام مطمئن شم که یوخ شماره یکی دیگرو نداده باشن[IMG]
خلاصه من یهو متنبه شدم..پشیمون.چون اس ام اساش از همون اول دوست دارمو عاشقانه بود..کلی اس ام اس داد خیلی ناراحت بودم از کاری که کردم چون اون خدایی همین امشب توو اس ام اسا هس گف من عاشقت شدم..بعد گف اهنگ غمگین دارم گوش میدم گریه میکنم..یا میگف من بپات میمونم....گفتم خانواده من چادرین ما بهم هیچ.خ نمیرسیم خداشاهده گف از فردا چادر میگیرم سرم میکنم گفتم نمیشه .