fereshte.m
پسندها
5,583

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آره دیگه.اگه خودتو توو موقعیت من تصور میکردی بیشتر هیجان داشت:دی
    من همیشه همین کارمه:دی
    نگرانم وقتی از پیش پارکه رد میشم یه نفر یه چیزی بهم تزریق نکنه!!:biggrin:
    سوار یکیشون میشم و برو به سمت دانشگاه.
    پیاده میشم.
    چند تا خیابون جلومه که باید رد کنم!!
    هر سال 2-3 تا دانشجو رو اینجا له می کنن!!
    بیخیال میشم.
    کلی راه میرم تا برسم به پل هوایی.
    از پل هوایی با کلی بدبختی رد میشم!!
    نگرانم نکنه سر پایینیش پام لیز بخوره کله پا بشم!!
    جالبه که همیشه چند تا دانشجو اون پایین دارن فیلم میگیرن:دی
    از پل هوایی رد میشم!
    میرسم به دانشگاه.(با کلی راه رفتن).
    میرم ترمینال.
    به شدت حواسم جمعه که با اتوبوس له نشم!!
    چون اتوبوسا به یه طرز فجیعی میان به طرفت.اونم از پشت سر!!
    از در خونه میام بیرون.
    کوچه تاریک و سرد.
    هیچکی توش نیست.
    یه نگاه به دور و برم راه میفتم میرم.
    میرسم به ایستگاه اتوبوس.
    صدای جیرجیرک میاد.
    یه نیم صبر می کنم تا سرویس بیاد.
    سوار میشم!
    غیر از 3-4 نفر که قیافه شون خیلی مشکوک میزنه هیچکی نیست!!
    حداقلش خیالم راحته که توی سرویسم.
    میرسم مرکز شهر.
    هوا هنوز تاریکه.
    دستمو می کنم تو جیبم ببینم کلیدم سر جاشه یا نه.(واسه سلاح).
    خیالم تا حدودی راحت میشه.با حالت کاملا آماده باش از پیش پارک رد میشم.
    پارکی که مرکز معتادای شهره!!
    حتی سرنگ های تزریق تا 20 متریش روی زمین افتاده!!
    کلی راه میرم تا برسم به ترمینال.
    هوا روشن تر شده و مردم فعالیتشونو کم کم شروع کردن.
    چرا که نه.
    من خودمم موقعی که از دانشگاه میومدم ساعت 7-8 میرفتم تو رختخواب خوابم میبرد تا فردا ساعت 6!!
    اعصابم خراب بود!!
    مامی میخوای مسیر خونه تا دانشگاهمو خیلی خفن و هیجانی برات بتعریفم؟
    چرا که نه.
    من خودمم موقعی که از دانشگاه میومدم ساعت 7-8 میرفتم تو رختخواب خوابم میبرد تا فردا ساعت 6!!
    اعصابم خراب بود!!
    مامی میخوای مسیر خونه تا دانشگاهمو خیلی خفن و هیجانی برات بتعریفم؟
    من همین 3 ساعت پیش تازه از خواب پا شدم.
    الآنم اصلا خوابم نمیاد.
    فردا هم باید از 7 خان رستم رد بشم برم دانشگاه:دی
    خودمو که گفتم.
    از ابی و مهستی گرفته تا زد بازی همه رو دوست دارم.:D
    دیگه چند بار بهش بگم.
    لامسب تا وقتی پیش ما هس که میاد سایت.
    خودش که باشه نمیاد.
    ولی امیدوارم به پیجش سر بزنه و اینو دانلود کنه.
    اون وقت 100% مطمئنم که میادش:دی
    خودمم خیلی خیلی دوست دارم بیاد سایت.
    چون واقعا آدم صمیمی و خوبیه.
    وقتی نیستش حس تنهایی بهم دست میده.
    چشششششم.
    حالا هنوزم شک دارم بذارمش یا نه.:redface:
    سلیقه ماست دیگه.:redface:
    بهتر از زباله از توش در نمیاد.:biggrin:
    راستش یه آهنگی بود مال یه خواننده ای خیلی به شرایط فعلی میخورد.
    بعد از نظر خودم جالب بود (کلا من همه آهنگا رو دوست دارم) گفتم برای خونوادمم پخشش کنم ببینم اونا هم خوششون میاد یا نه.
    مامانم گفت:اه این چیه گذاشتی حالمون بهم خورد.
    داداشمم گفت:این دیگه چه زباله ایه!!:biggrin:
    کلا ما رو منصرف کردن.:D
    مال سرعت نت ایرانه پس!!:razz:
    راستی اونی که گفتم تو پیج کوارتر آپ می کنم فکر نکنم بکنمش.
    بهتره بگی کلی هم بهت میخندن!!:دی (سرعتم خیلی اومده پایین:()
    خوبه!!!!!:eek:
    مثلا این که وسط رودخونه یهو بیای پایین کلی درد بکشی کلی هم ضایع بشی.این کجاش خوبه آخه؟؟
    مامی نمیدونی چه سختی ای داره وقتی از کوه بخوای بری بالا و توو خطرناک ترین جاش پات لیز بخوره!! یا بخوای از رودخونه رد بشی بازم پات لیز بخوره با کمر بیفتی روی سنگا... . یا داشته باشی راه بری بفهمی کفشات پر جونور شدن!! یا حتی وقتی برگردی متوجه بشی یه جای سالم تو بدنت نمونده و جا به جا کبود شدی... . تجربه تلخیه... .
    نمیدونم.
    ذاتا اینجوریم.
    شاید بخاطر تجربیات بدی بوده که از طبیعت داشتم... .
    آره خب ولی کلا من از طبیعت و... بیزارم:دی
    دقیقا.:D
    نه باو ما که از این شانسا نداریم ببرنمون رامسر!!
    میخوان ببرنمون ویلا تووی یه داهاتی!!:biggrin:
    منم نیمیخوام برم!!:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا