fereshte.m
پسندها
5,583

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وااااااای مردم بیدار شدن بسکه سر و صدا کردیم!!:biggrin:
    ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــوت!!:D
    آره خیلی... .
    یه بار رفته بودیم داهات واسه یه کاری.
    بعد مامانم تعریف می کرد گفت دیدم یه زنی داره شیر گاو می دوشه.
    بعد همون موقع گاوه یه تاپاله انداخت توو دیگ شیر که نصفش هم پر شده بود.
    بعد زن دهاتیه با یه چوبی برش داشت انداختش بیرون به زبون دهاتی هم گفت:اشکال نداره.گیاهخواره!!:eek:
    بعد بقیه شیرم توو همون ظرف دوشید که ببره برای مصرف!!:confused:
    از گاوه دیگه.:biggrin:
    حالا مام اومدیم جو رو بهتر کنیم گفتیم لابد یه جوش داشته ترکیده خونش ریخته توو دیگ و... .
    نه خیلی بد نیست.
    چون من کلا بد غذام یکی یچی هم بگه حالم بهم بخوره دیگه طرف اون غذا نمیرم:دی
    یه شیر داشتیم توو یخچال رنگش یکم گرفته بود و بوی بد میداد.
    ولی وقتی می جوشوندیمش فاسد نبود.
    خلاصه فکر کنم یه کمکی هم ازش خوردیم.
    بعد مامانم اومد با یه شیر دیگه مقایسه ش کرد فهمید خیلی فرق می کنه.
    بعد امشب بهم گفت اعصابم خورده.
    گفتم:واسه چی؟
    گفت:فکر کنم توو اون شیره که میخوردیم خون قاطی شده بوده!!
    از این بدم میاد که وقتی همه شو خوردیم بعد اون فرضیه شو گفت!!
    نمیدونم.شاید بیاد شاید نیاد.
    مامی امشب مامانم یچی گفت حالم از هر چی شیره بهم خورد!!:confused:
    نه فقط امشب ناجور حالم خوبه.
    هر چی هم گشتم بفهمم چرا نشد پیدا کنم:دی
    کلا 2 حالت که بیشتر ندارم.
    یا به کلی ناراحت یا به کلی شاد که الآن توو حالت دومم:دی
    هوووم؟:redface:
    نه مال اون نیست:دی
    دلیل مشخصی نداره!!:biggrin:
    وایییییی این شکلکا دیگه چین؟؟؟؟؟؟؟:biggrin:
    حال من عالیه حال کامپیوترم خرابه!!!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا