عکس هات
شده اند تقویم من
روزهای قهر
روزهای آشتی
روزهای بوسه های طولانی.
دست هام
بوی عکس های قدیمی را گرفته اند
حتی صورتم
تمام بدنم
بوی تو را گرفته است
در این گور نمناک
این تخت سرد فلزی
میان این همه ملافه ی سفید
میان این همه عکس
از روزهای تو
روزهای قهر
روزهای آشتی
یه جا مهمون بودم یک پیرمرد بعد از هفتاد سال زندگی مشترک زنشون اینجوری صدا میکرد : عزیزم ، زندگیم ، عسلم ، شیرینم ، خوشگلم........1
توی یه فرصت یواشکی ازش پرسیدم رمز عشق و علاقه بین شما بعد از این همه مدت چیه؟؟؟
پیرمرد گفت : واللا یه ده سالی هست که اسمش رو فراموش کردم ، اگه بفهمه ..........!!!!!!!!!!!!))