-
اینقده نگرد تو دانشگاه آبجی
غیرت داریم ما
وای , یهنی تو به چشم و دل پاکی من شک کردی؟
حتما باید جلوی هر جمله بگم (شوخی) که اشتب نشه...
نه , من یه پیراهن مشکی پوشیده بوودم...
آخه چه دوسته زود رنجی... بهش بگو من به هر کسی آمار نمی دم...
چه خطایی بابا, من هردوتونو به وضوح دیدم...
مطمعنم که منو دیدی ولی حواست نیست
یه راهنمایی...من ردیف دوم سایت نشسته بوودم
منظورم همون مقنعه بوود...
الان خونه ام...
نمی دونم ولی یه دوختره قدبلند که روسری آبی داشت کنارت بوود
آره الان دارم دخلشو در می آرم...
البته , اگه اشتباه نکرده باشم اول ردیف جلو نشسته بوودی , بعد جاتو تغییر دادی...
اگه حواست بوود من داشتم چند تا برگه پرینت می کردم...
همون وقتی که داشتی sms بازی می کردی...
در مورد microcontoller بوود...
منو ندیدی؟
اگه اشتباه نکنم , تو ردیف اول اون انتها نشسته بوودی... یکی دیگه هم پیشت بوود
سلام, هستم...
دنبال یه سری مطلبم
از دست این tecnical english کل وقتمو گرفته...
شما خوبی؟
خوشا به سعادتت! حالا تو بگو چه روزایی میای سایت که ببینم من هستم یا نه ...
و علیکم...
دلیلش واضحه چون من زیاد طرف مکانیک نمی پلکم
ضمنا این واسه 3 سال قبله... من 2 سال پیش یه بیماری گوارشی کرفتم و به شدت وزنم
کمتر شد
اینکه الان حتی از این عکسم لاغر ترم...
اینم از عکسمون تو آلبوم ...
ضمنا تو که نمی شناسیش
ببخشید,دختر داییم که هنوز زنده اس اتفاقا تو رشته ی شیمیه دانشگاه خودمونه (87 هس)
مرسی,این سارااا خانوم یه حرفی زد که فعلا داره اشتباش ثابت میشه...
به هر حال مرسی... جبران می کنیم...
مرسی , ایشالله همیشه شادی و تندرستی نصیب شما بشه...
نه من بوودم مجلس دختر "خالم" (ببخشید اشتب شده بود)
ضمنا من فقط دیدمت , که تو هم داری عکسمو می بینی(آواتار) پس بی حسابیم...
ضمنا یه سر بزن...:lol:
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=1211055#post1211055
اون عکس آواتار واسه 2 سال پیشه.... هر چتد امروز دوباره پوشیدمش آخه دختر داییم دیروز مرد...
نه,من فقط اومدم نزدیکت...
ضمنا اصلا پیراهن مشکی نمی پوشم....
داشتم از سایت می رفتم بیرون ,دیدم یه نفر تو باشگاه (مهندسان)داره پست می ذاره
منم به بهونه ی سیستم اومدم نزدیک تر و...
خوب بالاخره یه فرقی بین آرش با بقیه هست دیگه...
نه من ریاضی 2 رو تو دوران طوفلیت پاس کردم...
من كه ديدمت
...
آره بابا
جات خالي لوله رو قاچاقي برديم يه بار سرپرست اومد حضور غياب پيچونديمش متوجه حضورش نشد
همه نشسته بوديم داشتيم مي گفتيم و مي خنديديم كه يهو دوباره سر و كله سرپرست پيدا شد ...لوله كه نمي شناختش تازه واسش تريپ هم اومد
ولي بقيمون همه زرد كرده بوديم
ولي خدا رو شكر متوجه نشد از ما نيست
و به خير گذشت
مرسي
ممنون
ايشالا نوبت شما
بابا داشتم بازي ميكردم...بازيش خيلي فكري و باحال بود:دي
شما چقدر ميگردي يوني..درس و مشق نداري؟:دي
اي ولگرد
سلام...
توو سايت uni بوودم...
كلاس كه دارم,ولي بيكار بودم گفتم يه حرده سربه سرت بذارم
سلام
چه مي كني؟
بدون من خوش مي گذره ديگه -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
