خیالی نیست ... اصلا هم نگران نباش ، تا باشگاه n تایی ها هست ، من تنهایی رو احساس نمی کنم .
راستی داشتم فکر می کردم ، یک باشگاه n تایی ها برای تو هم بسازیم با این مهموناتون .
گوسفندمون کجا بود ، اینطور که بوش میاد ، بابام می خواد برای نزدیک تر شدن به سنت های پیامبران بزرگ ، به جای گوسفند بنده رو پخ پخ کنه .

ولی می ترسم چاقو تیز باشه ، کار دست داداشت بده .
