برو دیوونه با من شوخی نکن که یهو عصبانی میشم با اتوبوس میام تهران و از اونجا یه تاکسی از اون پیکان 53 ِها میگیرم که 60 تا بیشتر راه نمیره ... تا یه ماه دیگه میرسم کرج اون وقت با اینکه دارم از خستگی میمیرم اما بازم میتونم صورت واست نذارم فهمیدی ؟

من دیوونه تر از اون حرفام که فکرشو بکنی !!!

حال کردی

خوب چی میگفتم ...
اها اسم منم مینوشتی شاید ظرفیت تکمیل میشد
ما تو دانشگاه اینقدر از این کلکا میزنیم

با اتوبوس بعدی هم تو بیا که باز تو مشهدم خطخطیت کنم
