شعر من شعر نو
.....................
شب من ستاره اي چيد
و براي خوابم آورد و بگفت هديه از ماه
كه تو را حين مردن دهد از جان چناني
دل من در همان خواب،به مثال دل بي تاب
اشك شوق بر سر چشمه،
آن ستاره را به راه كرد
خواب من چو بي وفايي
كه بگيرد و ببخشد ،جان بگيرد و صفايي
به در دل يار رفت و بزد صدايي
كه تو اي جان و عيارم كه تواي مسير ،يارم
باز جانم هديه اي شدمال تو
جان چه باشد پاي آن تك خال تو من تو را مي ستايم دوست دارم
بدون ويرايش از خودم