elnaz0020
پسندها
1,335

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بابا موسسه واسه کنکور که میومد دیدمش گفتم شاید با تو هم کلاسی باشه عجب بساطی داریما:razz:
    باید دید چی میشه حالا
    خوشحال شدم الناز جان
    من برم کم کم با اجازت
    شبت به خیرو خوشی باشه
    گلو بلبل
    هاااااااا تعجب داره؟؟؟؟؟؟ یکی از دانشجوهای ارشد اونجا رو وکیوم رزیجو(ته مونده برج خلا) کار میکرد.........به دستیار نیاز داشت واسه محاسبه و وارد کردن دیتا و این جور حرفا.......من کنار دستش بود........البته استاد این بنده خدا دوست بابام بود.........واسه همین تونستم برم اونجا.............
    فدای سرت منم به وقتش می پرسم تو جواب میدی........افتاد؟؟؟؟؟؟:biggrin:
    نمرهات اومدن؟؟؟؟؟؟
    چطوری بود؟؟؟؟
    اون وقت چرا منکراتیه؟؟؟؟:razz:
    نه خداییش من اگه می دونستم اونجا مهندسی شیمی داره به جا مرکز اونجا رو می زدم......هم معدلم بالاتر می شد هم بیشتر می تونستم با مترو کرج برمو بیام..........دیگه خودت فهمیدی چرا دیگه!!!!!!!!!:D
    آره مخصوصا تو پروژه موضوع بگو من برات چیزایی که لازم هست رو میل میکنم.........الان علاوه بر پروژه خودم می خوام برای یکی از دوستام رو هم انجام بدم........
    راستش بابام یه دوستی داره بهم گفت هایسیس و اولگا رو یاد بگیرم.......هایسیس رو بلدم از مقدماتی بیشتر.......ولی الگارو می خوام برم+ خوندن پی اف دی و پی اند ایدی البته اینم تا حدی بلدم..........ولی می خوام برم تکمیلی شم.........
    پارتی فقط خداست آبجی جون فعلا شرکت درش بستس تا این حسن کلید ساز بیاد درو باز کنه........بایدبری پیش دوستای بابا.............:biggrin:
    همه دوستت دارن..ذله چیه:d
    چشم منم جوونم هرچی شمابگی:redface:
    کلی از همه شهریاریا پرسیدم...بذار ابجیتم بیاد بعد:D
    بله بله ... اقا اصلا وضع مملکت طوریه که ...هییی ...نفتم گرون شد لامذهب :دی ... اصلا یک وضعی ... :دی
    نمی شود
    bashe shirini midam:D...شما تو دانشگاه شهریار کسی رو به اسم خانوم سلطانی نمیشناسین؟؟
    معلومه ک راس میگم :d
    حسابی آبرو ریزی کرد :d قبل از امتحان بچه انقدر غر زدن بهشون گفتم میخواستین نگیرین ازم :d
    من دیگه رفتم شب بخیر
    ی سری به سیما جزوه دادم نصفشو گم کرد :d جالبه اون نفر 6-7 بود که همون درسو جزوشو گرفت ازم بعد از اون 19 نفر دیگه هم ازم گرفتن اما خدا میدونه چقد ناله و نفرین پشت سرمه ، خو جزمو ناقص کرده بود اونام جوه ناقص داشتن :d
    سیما با مخاطب خاصش الان دارن تلفنی حرف میزنن اونوخ واس این ک شیرینی نده میگه خبری نیست ...:d
    خوبه که اینا :D
    فقط سه تا اولش خوب نیست :دی
    میشد که میدادم ...گفتن ندین :D
    اینکه تونستین نتیجه بگیرید خودش خیلی مهمه
    بنده به شخصه فکر نمیکردم بتونید از پس کار بر بیاید :d
    آورین آورین مرحبا :d
    سلام الناز
    ممنون ، شما خوبی ؟
    بله حتما حتما حمید با شیرینی هاش از زحماتتون قدردانی میکنه ، خودش دیگه شیرینی دادنو قبول کرد :d
    چرابد نیستی !! گشنه ای ؟:دی
    منم خوب ممرسی
    اره دیگه فک کنم ... هان ...هین ... هوم ... اوهوم ..:D
    پیاما زیاده میام تا جواب بدم و تالارو چک کنم طول میشکه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا