جی شد ناراحت شدی؟
dordoone
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
چرا نمیشه...من بااین حرف مخالفم
اوکی مامانی به خاطر تو عوضش میکنم
بوس فعلا بای
وااقهااانی عمههه
تو دوشم داسته باسییی هاااااا،من تللی دوشت دالم اخه
ینی چی مامان نفهمیدم منظورتو
بای
اوکی من برم دیگه
بای بای
اوکی من برم دیگه
بای بای
در آخرین لحظه دیدار به
چشمانت نگاه كردم و
گفتم بدان آسمان قلبم
با تو یا بی تو بهاریست
همان لبخندی كه توان را
از من می ربود بر لبانت
زینت بست.
و به آرامی از من فاصله
گرفتی بی هیچ كلامی.
من خاموش به تو نگاه می كردم
و در دل با خود می گفتم :ای كاش این قامت
نحیف لحظه ای فقط لحظه ای می اندیشید كه
آسمان بهاری یعنی ابر
باران رعد وبرق و طوفان
ناگهانی
و این جمله ،جمله ای
بود بدتر از هر خواهش
برای ماندن و تمنایی بود برای با او بودن
مامااااااااااااااااااان کوشی پس؟
داداش جونتم که اومد و رفت
!هیچ کس نیست!!
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه می خواهی ؟
صبح تا نیمه شب منتظری
همه جا می نگری
... ... گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران ، خبر گمشده ای می جویی !
راستی گمشده ات کیست ؟ کجاست ؟
صدفی در دریاست ؟
نوری از روزنه فرداهاست ؟
یا خداییست که از روز ازل پنهان است ؟
هه هه
مامانی نمیدونم چرا همه به این عکسه گیر میدن
ببین دایی و زن دایی هم گیر دادن ولی نفهمیدن ینی چی:دی
اره فک کنم خیلی عاشقه:دی
به این زودی خودتو باختی ...کی گفته که اینجوری نیستی؟
این روزها که می گذرد
احساس می کنم خیلی نزدیکتری
نمی دانم تو به زمین نزدیک تر شدی
یا من اوج گرفته ام به سوی تو
هرچه هست قرابت دلنشینی ست
کاش تمام نشود...!
بخدا اومدم سلام کنم پیشدستی کردی
اخه من پیجم خرابه
نمیتونم ببینم کی آنه کی نیست
ششششششششششششششششششششلم عمه هیی ژونم،بوس بوسی،داستم لینکی رو که گذاستی نیگاهه میکلدم،خوفی عمه هییی،دلم من تنگ سودهه،اصلا عمهه هییا نیشتن
بابا اعتماد به نفس......ای یعنی من از این خوصیتها هم دارم
خیلی خوشحال شدم از حرفت .............منم همچنین
salaaaaaaaaaaam maaaaaaamaaaaaaaaaaani
با کوهی بر دوشم
از کنار نگاه بی تفاوت تو میگذرم
در خیالم بدنبال
کمکی از تو میگردم
چشم بر هم میگذارم
و بر رویاهایم میخندم....
لطف داری اجی جون...دلم برات تنگ شده بود...
همیشه باش
حضور داری
در تمام روزهایی که من فکر می کنم زندگی زیباست
و زیبایی حضورت لحظه هایم را چه عاشقانه کرده
و من با تو زندگی را دوست دارم
وقتی هستی آسمانم آبی ست...خالی از طوفان دلتنگی
و گنجشکها هم صدای عشقند و آواز خوشبختی می خوانند
گلها به رویم لبخند می زنند و نسیم چه مهربان است با من
شمعی هستی برای پروانه ای که بی قرار طواف می کند تو را
و مهمانی لبخند هاست بر لبهای خاموش
چشمهایم را بسته ام و حضورت را با همه وجودم حس می کنم
و در سینه فریاد دوستت دارم سر می دهم
تا کسی نشنود و نداند راز بودنت را.......................
هرگی یه هنری داره اینم هنر ماست دیگه
دیگه جه خبر کجا بودی؟کم پیدا بودی؟
مایم دیگه
سلام گلدختر خوبی؟.....کم سعادتی منه دیگه
دردونه جونم من بايد برم
مراقب خودت باش عزيزم
سلام
مگه نمیدونستی من اصفهانیم؟؟؟
:دی
کدوم جایزه؟؟؟
چیزی یادم نمیاد
دردونه جونم كارای اداری كه به اين حرفا تموم نميشه
منم همينطور گلدختر....اما چه ميشه كرد.
خودت خوبی گلم؟؟؟؟
سلام دوستان
ختم بیست و یکم قرآن کریم.......تاپیک مهدیه 1 حرکت به سمت ظهور
سلام دردونه جونم...
ببخش كه يه مدت حال و احوالتو جويا نشدم....زيادی گرفتارم خيلی خسته ام
دوست دارم...بوس بوس -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...