bmd
پسندها
2,747

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • غمگين توي تنهايي نشستم
    بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

    طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
    چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

    به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
    تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

    جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
    تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

    سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
    آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده

    _________________
    عاقبت روزی مزار سرد من

    مأمن دنجی برايت می شود

    عکس من با آخرين لبخند محو

    شاهد شب گريه هايت می شود




    می گذاری سر به روی گور من

    سنگ قبرم می شود دنيای تو

    از تمام آنچه با هم داشتيم

    ياد من می ماند و فردای تو




    با خودت آرام نجوا می کنی

    شعرهايی که برايت گفته ام

    قلب بی تابت پریشان می شود

    تازه می فهمی چقدر آشفته ام!




    می شوی دلتنگ من ، اما چه سود ؟!

    آن زمان که فرصت دیدار نیست

    بعد من حتی رفیق دست ِ تو

    سیم های مشکی ِ گیتار نیست




    لمس خواهد کرد انگشتان تو

    نام ِ این "از زندگی خط خورده" را

    چشم زیبای تو گریان می شود

    هر کجا بیند گلی پزمرده را . . .
    اوهوم...ای بابا.......
    استاد بزرگ به سلامت باد.......
    مارا از آن نعمت محروم مدار.......
    پشت کدامین لحظه بن بست جا ماندی تا ببینی زنی اینجا می خواست در تنهایی خویش آسمانش را باتو قسمت کند؟؟؟؟
    وسعت آسمان تو آنقدر بزرگ بود که حتی تجسم آسمان کوچک من در آن گم شد....
    هیچ کس ندانست در بی پناهی شبهای بی ستاره ام
    چقدر لبان و قلبم ، پر از ستاره و دوستت دارم بود.....
    و من چقدر بر حقیقی بودنش برخود میبالیدم....
    اما..............
    شاید که دیگر مهم نیست
    که از تو گلایه کنم......
    دیگر از خدایم هم نخواهم پرسید
    که چرا سهم من از این همه سکوت و گذشت و عشقی بی آلایش
    چیزی جز سركوب غرور ، سنگسار احساس و منطقهای بی دلیل نبود؟؟؟.......
    من میروم تا در پس ستارگان خاموش خویش گم شوم
    بی آنکه تو را در آسمان کوچکم گم کنم.......
    و دیگر هرگز از تو نخواهم پرسید
    که چــــــــــــرا وسعت آسمان تو
    آنقدر بزرگ بود که حتی تجسم آسمان کوچک من در آن گم شد؟؟
    نه بابااااااا خوشم اومد.........


    دیابت لباتم ، خراب اون چشاتم ، عاشق اون صداتم ، بادبون كشتیاتم ، دیوونه نگاتم ، روانیه اداتم ، دیگه بگو چی میخوای ، بخوای نخوای فداتم (اینو واسه اون عکسه نوشتم )
    ای همه دار و ندارم/ای تو ماه شب تارم
    جز تو من کسی ندارم/که سر کارش بذارم
    اشتیاق سرکش دیدارت
    مهار ناشدنیست
    دست کم کسی سرزنشم نمی کند
    چون شبانه به دیدارت می شتابم
    در کوچه خواب
    قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها زندگی؛ عشق ؛ امید
    و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست...
    از تمنا بنویس ...از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود...
    بنویس از لبخند...
    از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد...
    قلمت را بردار روی کاغذ بنویس...
    * زندگی با همه تلخیها ؛ شیرین است
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا