توفان که بیاید
نامِ هیچکدامِمان را نخواهد پرسید
از نشانیِ خانه هامان، حرفی نخواهد زد
به ضربانِ تند و کندِ نبض هامان،
کاری نخواهد داشت
به انتظار و حسرت هایِ کُنجِ چشم هامان،
نگاه نخواهد کرد.
به آرامشِ قبل از آمدنش
آشوبِ حضورش
و آرامشِ ویرانیِ بعد از خودش
اهمیتی نخواهد داد.
فقط اتفاق می افتد و می رود،
بی انتظار خوشامدگویی و بدرقه.
ما، خیره به دور دستها
نام و نشانی و نبض هامان را
گـُــم می کنیم ...
