مي خواستم زندگي کنم ، راهم را بستند ستايش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گريستم ، گفتند بهانه است خنديدم ، گفتند ديوانه است دنيا را نگه داريد ، مي خواهم پياده شوم دکتر علي شريعتي
اشکي براي شوق شوقي براي درس درسي براي ميز ميزي براي کار کاري براي نان ناني براي تخت تختي براي خواب خوابي براي مرگ مرگي براي سنگ سنگي براي ياد يادي براي اشک . . . اين است مفهوم زندگي!
دوستي : مثل ايستادن روى سيمان خيسه هر چى بيشتر بمونى , رفتنت سخت تر ميشه ولى اگه رفتى جاي پاهات براى هميشه ميمونه