Recent content by ATAL

  1. A

    مشاعرۀ سنّتی

    واي به دردي كه درمان ندارد فتادم به راهي كه پايان ندارد
  2. A

    مشاعرۀ سنّتی

    دارد شكايت اي گل دل بي نهايت از تو اما به لب نيارم هرگز شكايت ار تو
  3. A

    مشاعرۀ سنّتی

    يك شب از حسرت رويت نخفتم اتش عشق تو در دل نهفتم
  4. A

    مشاعرۀ سنّتی

    در عشق تو پرواي بد انديشم نيست سر مستم و انديشه و تشويشم نسيت تا چند ز ياران خبر از من پرسي؟ اي بي خبر از من خبر از خويشم نيست
  5. A

    مشاعرۀ سنّتی

    شب يار من تب است و غم سينه سوز هم تنها نه شب در اتشم اي گل در روز هم
  6. A

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نظر از خرقه پوشان بسته ايم دل به مهر باده نوشان بسته ايم
  7. A

    مشاعرۀ سنّتی

    رفتند اهل صحبت و ياري پديد نيست وز كاروان رفته غباري پديد نيست
  8. A

    مشاعرۀ سنّتی

    دگر ز جان من اي سيمبر چه مي خواهي؟ ربودهاي دل زارم دگر چه مي خواهي؟
  9. A

    مشاعرۀ سنّتی

    در قدح عكس تو يا گل در گلاب افتاده است؟ مهر در ايينه يا اتش در اب افتاده است؟ باده روشن دمي از دست ساقي دور نيست ماه امشب همنشين با اب افتاده است
  10. A

    مشاعرۀ سنّتی

    دل زود باورم را به كرشمه اي ربودي چو نياز ما فزون شد تو به ناز خود فزودي به هم الفتي گرفتيم ولي رميدي از ما من و دل همان كه بوديم و تو ان نه اي كه بودي من از ان كشم ندامت كه تو را نيازمودم تو چرا ز من گريزي كه وفايم ازمودي؟
بالا