به به .... سلام ارغوان عزیز ....
از اینورا .... از اونورا .... چه حال ... چه احوال .... چه کار می کنه روزگار از دست شما ....
میگم طریق سیر و سلوک در پیش گرفتی مرشدجان .... همچین لفظ قلمو از این حرفا ....
حال که احوال بدینگونه می رود مرا اندرزی ده ای پیر خرابات ....
تا جام می سر کشم ولی از خود بیخود نگردم تا بر سرمنزل مقصود قدم نهم و سیر افاق کنم تا دیسکانت نشم و همواره انلاین بمانم ....

....
....
میگم مردم ازار هم شدی .... می بینم که تو روز اروم اومدی مردم ازاری ....
می بینم که واسه خودت یه پا گردن کلفت کوچه های خلوت شدی ....
الان کجایی اگه راست می گی ...بیا تا نسختو بپیچم ....
