arash.ars1
پسندها
153

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عشق یا دوست داشتن ؟؟؟!!!

    عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی


    دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

    عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است


    دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد

    همگام با آن اوج می گیرد

    عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها

    بر آن اثر می گذارد


    دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

    عشق طوفانی و متلاطم است


    دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

    عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی

    “ فهمیدن و اندیشیدن “ نیست


    دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود

    و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد
    ﮔﻨﺠﺸﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ
    ﻻﻧﻪ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﺧﺴﺘﮕﯿﻢ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﯽ ﮐﺴﯿﻢ ﺑﻮﺩ، ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮔﺮﻓﺖ!  ﮐﺠﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺗﻮﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪبودم...
    ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ:

    ﻣﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻻﻧﻪ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺎﺩ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﻻﻧﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﮐﻨﺪ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮﺍﺯ ﮐﻤﯿﻦ ﻣﺎﺭ ﭘﺮ ﮔﺸﻮﺩﯼ.
    دوست..

    روی جلد یک کتاب نوشته ای دیدم که خیلی من رو جذب خودش کرد. من اون طرف رو ندیده بودم ولی به آدرسی که زیر نوشته داده بود نامه میدادم و اون هم برای من نامه میداد تا قرار شد همدیگه رو ببینیم. در محل قرار دختری بسیار زیبا از کنار من گذشت و پیرزنی با همان مشخصه نامه پیش من آمد. من که مجذوب شخصیت او شده بودم بدون توجه به او پیشش رفتم و شاخه گلی به او دادم او در جواب من گفت همان دختر زیبا که از کنارت رد شد گفت که اگر شاخه گل را به من دادی بگویم که در رستوران آنطرف خیابان منتظرت است

    خوشال میشیم تو تاپیک شرکت کنین
    یک پرندهی کوچک که زیر برگ ها اواز می خواند برای اثبات خدا کافی است. ویکتور هوگو
    ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺘﻢ ؟

    ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺧﻤﻮﺵ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺻﺪ ﻓﺮﯾﺐ

    ﮔﺮﺩ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻋﺸﻮﻩ ﻧﺴﯿﻢ

    ﺧﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﺧﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﭘﺲ ﻫﺮ ﺩﺭﺩ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﯼ

    ﺭﺍﺯﯼ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﮕﻠﯽ

    ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺘﻢ ؟

    ﻓﺮﯾﺎﺩﻫﺎﯼ ﺧﺸﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯼ

    ﺑﻬﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺁﻣﯿﺰ ﯾﮏ ﺟﻨﻮﻥ

    ﺯﻫﺮﯼ ﭼﮑﯿﺪﻩ ﺍﺯ ﺑﻦ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺻﺪ ﺍﻣﯿﺪ

    ﺩﺷﻨﺎﻡ ﭘﺴﺖ ﻗﺤﺒﻪ ﯼ ﺑﺪﮐﺎﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ

    ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺘﻢ ؟

    ﺑﺮﺟﺎ ﺯ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺳﺒﮏ ﺑﺎﺭ ﺁﺭﺯﻭ

    ﺧﺎﮐﺴﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ

    ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺮﻍ ﺩﺭﺑﻪ ﺩﺭﯼ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﯿﺎﻥ

    ﺍﻧﺪﺭ ﺷﺐ ﺳﯿﺎﻩ

    ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺘﻢ ؟

    ﯾﮏ ﻟﮑﻪ ﺍﯼ ﺯ ﻧﻨﮓ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ

    ﻭﺯ ﻧﻨﮓ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺩﺍﻣﻨﯽ

    ﯾﮏ ﺿﺠﻪ ﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺣﻠﻘﻮﻡ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ

    ﺭﺍﺯ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﻭ ﺳﺮﻭﺩ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ

    ﻣﻦ ﭼﯿﺴﺘﻢ ؟

    ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭘﺮ ﻣﻼﻣﺖ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﻏﺮﻭﺏ
    باغ روهایتان پر شکوفه شکوفه های زندگیتان پربار تنتان سالم دلتان شاد ممنون بابت متن زیبا وعکس قشنگتون;)
    اگرايمان داريم روزي پروانه ميشويم،بگذار روزگارهرچه ميخواهدپيله كند ...
    ازخداپرسيد: اگردرسرنوشت ماهمه چيز را از قبل نوشته اي آرزوکردن چه سود دارد؟ خداوندخنديدوگفت: شايددرسرنوشتت نوشته باشم:هرچه آرزوکرد،
    من چیستم؟
    افسانه‌اى خموش در آغوش صد فریب
    گرد فریب خورده‌اى از عشوه نسیم
    خشمى که خفته در پس هر زهر خنده‌اى
    رازى نهفته در دل شبهاى جنگلى
    من چیستم؟
    فریادهاى خشم به زنجیر بسته‌اى
    بهت نگاه خاطره‌آمیز یک جنون
    زهرى چکیده از بن دندان صد امید

    دشنام زشت قحبه بدکار روزگار
    من چیستم؟بر جا زکاروان سبکبار آرزو
    خاکسترى به راه
    گم کرده مرغ در بدرى راه آشیان
    اندر شب سیاه
    من چیستم؟
    تک لکه‌اى ز ننگ به دامان زندگى
    وز ننگ زندگانى، آلوده دامنى
    یک ضجه شکسته به حلقوم بى‌کسى
    راز نگفته‌اى و سرود نخوانده‌اى
    من چیستم؟
    لبخند پرملالت پاییزی غروب
    در جستجوى شب
    یک شبنم فتاده به چنگ شب
    حیات گمنام و بى‌نشان
    در آرزوى سر زدن آفتاب مرگ [/INDENT]
    در و دیوار دنیا رنگی است.
    رنگ عشق!!!خدا جهان را رنگ كرده است. رنگ عشق!
    و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشك نخواهد شد.
    از هر طرف كه بگذری، لباست به گوشه‌ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد.
    اما كاش چندان هم محتاط نباشی؛ شاد باش و بی‌پروا بگذر، كه خدا كسی را دوست‌تر دارد كه لباسش رنگی‌تر است...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/369296-بدو-بیا-تولده-گلترین-و-با-احساسترین-دختر-باشگاهه-گل-احساس
    شعاع مهربانیت را
    روز به روز زیادتر کن...
    آنقدر که روزی بتوانی
    همه را در آن جای دهی
    آن وقت تا خدا فاصله ای نیست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا