املوز توی پالک 2تا نی نی پسل بودن حدودای 5،6سال.من داستم لد می سدم یواس از پست سل اروم زدم پست سله یکی از نی نیا ،بعد پسلی که پسگلدنی خولده بود با تعجب نگام میکلد که اخه سلا زدیم،من بلاس زبونک انداختم،قشنگی کار این بود که بعد چند ثانیه به جای اینکه اون نی نی که پسگردنی خورده بود گریه کنه،نی نی کناریش زد زیر گریه از دیدن این صحنه و هنوز اون نی نی توی شک بود