amir fadaie
پسندها
369

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به دیدارم بیا هر شب،
    در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند،
    دلم تنگ است.
    بیا ای روشن، ای روشن تر از لبخند.
    شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها.
    دلم تنگ است.

    بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه،
    در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
    دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهیها.
    واین نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.
    بیا، ای همگناهِ من در این برزخ.
    بهشتم نیز و هم دوزخ.
    به دیدارم بیا، ای همگناه، ای مهربان با من،
    که اینان زود می پوشند رو در خوابهای بی گناهیها.
    و من می مانم و بیداد بی خوابی.
    سبو بشکست ، ساقی ! همتی از غصه می میریم
    شکسته تیله ها را بر لبم کش تا سحر گردد
    در میخانه را قفلی بزن ترسم که ولگردی
    ز درد آتشین زخم خبر گردد
    خبر گردد
    به پیراهن بپوشان روزن میخانه را ساقی
    که چشم هرزه گردان هم نبیند ماجرایم را
    به خویشم اعتباری نیست ، گیسو را ببر ساقی
    و با آن کوششی کن تا ببندی دست و پایم را
    ز خون سینه ام ، ساقی ! بکش نقش زنی بی سر
    به روی آن خم خالی که پای آنستون مانده
    به زیر طرح آن بنویس با یک خط ناخوانا
    به راه دشمنی مانده ز راه دوستی رانده
    و دندانهای من سوراخ کن با مته ی چشمت
    نخی بر آن بکش ، وردی بخوان آویز بر سینه
    که گر آزاده ای پرسید روزی : پس چه شد شاعر
    نگوید : مرد از حسرت بگوید : مرد از کینه
    پرواز در هوای خيال تو ديدنی ست
    حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست
    شعر زلال جوشش احساس های من
    از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست
    يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
    اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست
    خم شد- شکست پشت دل نازکم
    ولیبار غمت ـ عزيز تر از جان ـ کشيدنی ست
    من در فضای خلوت تو خيمه می زن
    مطعم صدای خلوت پاکت چشيدنی ست
    تا اوج ، راهی ام به تماشای من بيابا
    بالهای عشق تو پرواز ديدنی ست
    Three things in life that are never certain
    سه چیز در زندگی پایدار نیستند.

    -Dreams
    رویاها

    -Success
    موفقیت ها

    -Fortune
    شانس
    اگر آواز می خوانم ، اگر اندوه از چشمان من پیداست ، اگر راه گلویم را گرفته بغض پنهانی ، اگر دریا نه یک رودم به سمت خود پریشانی ، اگر باران ندارم ابر بی بارم ، اگر دیوانه ام مستم فقط یک آروز دارم بدانی : دوستت دارم .
    اگر از پایان گرفتن غم هایت ناامید شده ای به خاطر بیاور که زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاه ترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دیدی
    یک نفر هست!
    مهربانم ,ای خوب !

    یاد قلبت باشد , یک نفر هست که اینجا

    بین آدمهایی , که همه سرد و غریبند باتو

    تک و تنها به تو می اندیشد

    و کمی

    دلش از دوری تو دلگیر است...

    مهربانم ای خوب!

    یاد قلبت باشد,یک نفر هست که چشمش

    به رهت دوخته بر در مانده

    و شب و روز دعایش این است ,

    زیر این سقف بلند, هر کجایی هستی , به سلامت باشی

    و دلت همواره , مهو شادی و تبسم باشد...

    مهربانم ای خوب!

    یاد قلبت باشد

    یک نفر هست که دنیایش را

    همه ی هستی و رویایش را, به شکوفایی احساس تو پیوند زده

    و دلش می خواهد, لحظه ها را با تو , به خدا بسپارد...

    مهربانم ای خوب!

    یک نفر هست که با تو

    تک و تنها , با تو

    پر اندیشه و شعر است و شعور!

    پر احساس و خیال است و سرور!

    مهربانم !این بار , یاد قلبت باشد

    یک نفر هست که با تو

    به خداوند جهان نزدیک است

    و به یادت هر صبح , گونه سبز اقاقی ها را

    از ته قلب و دلش می بوسد

    و دعا می کند این بار که تو

    با دلی سبز و پر از آرامش , راهی خانه خورشید شوی

    و پر از عاطفه و عشق و امید

    به شب معجزه و آبی فردا برسی


    گریزی نیست ...

    همیشه بی آنکه بخواهی

    اتفاق خودش را می اندازد

    وسط زندگی ات !

    بعد هم می رود

    تو می مانی و اینهمه چه کنم ...

    با ذهنی که مدام تکرار می کند:

    "حالا که اتفاقی نیفتاده

    دوست نداشت بماند، رفت...همین!"

    حالم از ذهنی که زیاد حرف می زند به هم می خورد !

    می روم تا اتفاق کمی آرام بگیرد ...

    به قول خودش

    فردا همه چیز را فراموش خواهیم کرد !

    می روم با یک آرزو

    کاش هیچ وقت نمی گفتم:

    کاش ...


    س.بارانی
    غمگين توي تنهايي نشستم
    بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

    طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
    چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

    به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
    تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

    جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
    تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

    سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
    آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده

    _________________
    قلمت را بردار بنویس از همه خوبیها زندگی؛ عشق ؛ امید
    و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا هست...
    از تمنا بنویس ...از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود...
    بنویس از لبخند...
    از نگاهی بنویس که پر از عشق به هر جای جهان می نگرد...
    قلمت را بردار روی کاغذ بنویس...
    * زندگی با همه تلخیها ؛ شیرین است
    شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش
    مرگ هيجان انگيز ترين صحنه ي زندگي ماست كه هيچ گاه آن را براي ديگران تعريف نمي كنيم.
    چه بسيارند كساني كه به هنگام غروب ، از غصه ناپديد شدن آفتاب چنان مي گريند كه ريزش اشك ها مانع از ديدن ستارگان مي شود
    آري دوستي دو نيمه دارد نيمي از آن عشقي است که دل تو را بيقرار کرده است و نيمي ديگر آن محبتي است که در دل من مي تپد
    وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا