حاليا معجزه ي باران را باور کن
و سخاوت را در چشم چمن زار ببين
و محبت را در روح نسيم
که در اين کوچه ي تنگ
با همين دست تهي
روز ميلاد اقاقي ها را جشن مي گيرد !
خاک جان يافته است تو چرا سنگ شدي؟
تو چرا اين همه دل تنگ شدي؟
باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن
فریدون مشیری
و سخاوت را در چشم چمن زار ببين
و محبت را در روح نسيم
که در اين کوچه ي تنگ
با همين دست تهي
روز ميلاد اقاقي ها را جشن مي گيرد !
خاک جان يافته است تو چرا سنگ شدي؟
تو چرا اين همه دل تنگ شدي؟
باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن
فریدون مشیری