ALIREZA.F.1988
پسندها
16,896

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خدایا به وقت های آرامش
    به گاه های درگیری
    به شام های فراموشی
    به وقت های شادکامی
    به گاه های ناشکری
    به وقت های بیماری
    یا از سر سلامتی
    یا به وقت خشمگینی
    نمی دانیم چه می کنیم
    همیشه امیدمان باش
    بزن بر سر شانه ی تنهایی
    بکوب بر دل خسته و رنجور
    بزن بر دل دلشاد
    و بگو ای بنده ام من همیشه هستم
    امیدوار باش
    دل را
    بد نام نکنیم
    آنچه بعضی ها در سینه دارند
    کاروان سراست نه دل...
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/417874-رستم-و-سهراب-این-دوران?p=5761521#post5761521
    اینشا دینه اینشا
    دانی میلی
    خداننهدار
    شمام همینطول
    بابای
    سلاااااااااااااام
    صفح بخیل
    خوفم
    اینشاهم دینه اینشاه
    عجف
    جز دعا کار دگر نیست مرا
    شب روزت همه شاد
    دلت از غم آزاد
    همه ایام به کام
    و تو پیوسته سرافراز و ز هر غصه برون
    همچو گنجشک به هر بام ودرخت
    بنشینی خندان
    وسبکبال تر از برگ درخت
    در هوا رقص کنان
    مشق پرواز کنی سوی سپیدار بلند
    و ز تو نغمه مستی آید ...
    لحظه هایت چون قند
    روزگارت لبخند
    هفته هایت پر مهر
    هر کجایی که قدم بگذاری
    همه از کینه تهی
    همه از قهر و عداوت خالی
    همه جا ، نام تو از مهر ، به لب ها جاری ...
    و تو با یاد خداوند بزرگ
    به سلامت ببری راه به پیش...
    جز دعا کار دگر نیست مرا
    شب روزت همه شاد
    دلت از غم آزاد
    همه ایام به کام
    و تو پیوسته سرافراز و ز هر غصه برون
    همچو گنجشک به هر بام ودرخت
    بنشینی خندان
    وسبکبال تر از برگ درخت
    در هوا رقص کنان
    مشق پرواز کنی سوی سپیدار بلند
    و ز تو نغمه مستی آید ...
    لحظه هایت چون قند
    روزگارت لبخند
    هفته هایت پر مهر
    هر کجایی که قدم بگذاری
    همه از کینه تهی
    همه از قهر و عداوت خالی
    همه جا ، نام تو از مهر ، به لب ها جاری ...
    و تو با یاد خداوند بزرگ
    به سلامت ببری راه به پیش...
    هیچ وقت نفهمیدم چه رازیست بین دلم و دستم ، از دستم رفت به هرچه دل بستم .
    در شهر بودم

    دیدم

    هر کس به دنبال چیزی می دود

    یکی به دنبال پول

    یکی به دنبال چهره دلکش

    یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد

    یکی به دنبال نان

    یکی هم به دنبال اتوبوس !

    اما دریغ هیچکس به دنبال خدا نبود ...!



    کدامین چشمه آب سمی شده است

    که آب از آب می ترسد

    و حتی ذهن ماهیگیر از قلاب می ترسد

    گرفته دامن شب را سکوتی آنچنان مبهم

    که مژه از چشم و چشم از پلک و پلک از خواب می ترسد ...

    [IMG]

    می گفتند باران که می بارد بوی خاک بلند می شود ...

    اما اینجا که باران می بارد بوی خاطره ها می آید

    [IMG]

    خاطرات را باید سطل سطل

    از چاه زندگی بیرون کشید !

    خاطرات نه سر دارند و نه ته ...

    بی هوا می آیند تا خفه ات کند

    می رسند ...

    گاهی وسط یک فکر

    گاهی وسط یک خیابان

    سردت می کنند ، داغت می کنند

    رگ خوابت را بلدند ، زمینت می زنند

    خاطرات تمام نمی شوند ، تمامت می کنند . . .
    پاییز را دوست دارم ...



    بخاطر رفتن و رفتن ... و خیس شدن زیر باران های پاییزی

    بخاطر بوی مست کننده خاک باران خرده کوچه ها

    بخاطر غروب های نارنجی و دلگیرش

    بخاطر شب های سرد و طوفانی اش

    بخاطر تنهایی و دلتنگی های پاییزی ام

    بخاطر پیاده روی های شبانه ام

    [IMG]

    بغض های سنگین انتظار

    بخاطر اشک های بی صدایم

    بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام

    پاییز را دوست دارم بخاطر خود پاییز

    [IMG]

    من عاشقانه پاییز را دوست دارم ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا