خدایا من همچنان در کودکی ام مانده ام...
زمان خواست مرا با خودش به بزرگی ببرد،اما من ریشه ی فرش خونه ی زمان رو محکم گرفتم و زمان نتوانست مرا با خودش ببرد.
آه...ای کاش هرگز کودکی نبود،
اگر کودکی نبود میل بازی با عروسک هیچ وقت در دل کوچک من نمی ماند...
لحظه ها صبر کنید...صبر کنید...دیروز ریشه ی فرش خونه ی زمان رو گرفتم تا به بزرگسالی نروم. این زمان نامرد ایندفعه فرش هایش را جمع کرده است.
می توانم عروسکم را هم با خودم بیاورم؟!