کیست او زینب دلش هر کجا دنبال اوست
چشم زینب بهرِ او، می شود ابرِ بهار
او که باشد این چنین سوی میدان می رود
لرزه افتد بر دلِ دشمنانِ نابکار
رفته تا آب آورد بهرِ طفلانِ عطش
گر نیاید جان دهد این حرم از انتظار
شاهِ مردی و ادب، عشق و ایمان و وفا
نامش عباسِ علی، کربلا را تکسوار
من نوکرتم داداش منم دوست دارم خوشم میاد ادم با شرفی هستی
نه سعی می کنم نرم یه اتفاقاتی افتاده ایشالا دو سه روزه سر سامون می دم بر می گردم روی وطن فروشان را کم کنیم
موفق باشی مرد بزرگ