دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين...
کاش به زندگی این گونه نگاه کنیم کاش به زندگی این گونه نگاه کنیم
مرد را به عقلش نه به ثروتشو زن را به وفایش نه به جمالشدوست را به محبتش نه به کلامشعاشق را به صبرش نه به ادعایشغذا را به کیفیتش نه به کمیتشدرس را به استادش نه به سختیشمال را به برکتش نه به مقدارشخانه را به ارامش آن نه به اندازه...