سلام یکی جونم
شب یلداس
واست تفال زدم به حافظ
ای خونبهای نافه ی چین خاک راه تو
خورشید سایه پرور طرف کلاه تو
نرگس کرشمه میبرد از حد برون خرام
ای مت فدای شیوه ی چشم سیاه تو
خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال
از دل نیایدش که نویسد گناه تو
آرام و خواب خلق جهان را سبب تویی
زان شد کنار دیده و دل تکیه گاه تو
با هر ستاره سرو کارست هر شبم
از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو
یاران همنشین همه از هم جدا شدند
مائیم و آستانه ی دولت پناه تو
حافظ طمع مبر زعنایت که عاقبت
آتش زند به خرمن غم دود آه تو
شب یلدات برفی و پربرکت
عاقبتت بخیر
یاعلی